سریال نیوکمپ آخرین پروژه منوچهر هادی در نمایش خانگی است که یک کمدی دهقسمتی محصول فیلیمو میباشد. افرادی چون ایمان صفا، حامد آهنگی، حسن معجونی، بهاره افشاری، لیلا اوتادی، فرزاد فرزین و ملیکا شریفینیا کادر بازیگری این سریال را تشکیل دادند. داستان درباره یک خانواده فقیر بود. پدر خانواده برای دیدار ایران و آرژانتین در جام جهانی فوتبال 2014 شرطبندی کرده برای مساوی! تا آخرین لحظه دیدار هم مساوی است و خانواده خوشحال اما آخرین لحظه لیونل مسی گل میزند و در ادامه آن پدربزرگ خانواده سکته میکند و میمیرد. حالا ماجرا طوری پیش میرود که این خانواده میخواهد به اسپانیا سفر کند و از لیونل مسی دیه یک میلیون دلاری بگیرد. همین! از همین خلاصه داستان هم میتوانیم بهفمیم که با یک سریال پرتنش طرف هستیم، اما تنش خوب یا بد؟ در ادامه با ما همراه باشید!
همه گفتند؛ ما هم میگوییم: هردمبیل!
هردمبیل یعنی درهم و برهم، یعنی بیترتیب، بیقاعده و بینظم و این مناسبترین واژه برای این سریال است. نیوکمپ هیچ معنا و مفهوم خاصی ندارد، حاوی هیچ پیام مهمی نیست و درمجموع یک داستان بیارزش است. آقا منوچهر، ببخش که رک میگویم اما، نیوکمپ شما واقعاً سریال افتضاحی است. گاهی میخواهی فضای احساسی را حاکم کنی اما کلیشهای که مخاطب اصلاً دوستش ندارد را وارد میکنی، گاهی میخواهی با یک لحظه مردم را تا سر حد مرگ بخندانی اما فقط با قراردادن یک جوک اینستاگرامی و یک ترول این هدف را داری! از بازیگرانت خیلی کار میکشی تا بار کمدی سریال روی دوش آنها باشد اما بازهم متاسفانه موفق نیستی! هرچند بعضی از بازیگران خوب بازی میکنند و بانمکند اما شما یاد نداشتی عناصر یک سریال کمدی خوب را به هم متصل کنی و همین اولین ایراد شماست.
بله! حامد آهنگی، بهاره افشاری، ایمان صفا و حسن معجونی نسبتاً خوب بازی میکنند. اما ویژگی شخصیتی آنها آنقدر ضعیف و پیش پا افتاده است که مخاطب حتی با لحظات بانمک آنها هم لذت خاصی نمیبرد. توازن بین این فاکتورها یکی از مهمترین مسائل کمدی ساختن است اما منوچهر هادی که قبلاً هم با سریال نیسان آبی این موضوع را نشان داد چنین چیزی را رعایت نمیکند. او میخواهد بازیگر بانمکی را وارد کند و بار کمدی سریال را روی دوش بازیگران بگذارد اما این موضوع همیشه جوابگو نیست. بعنوان مثال فیلم رحمان 1400 هم اینگونه بود. بار طنز فیلم روی دوش سعید آقاخانی و بهرام افشاری بود و تم انتقادی فیلم هم مخاطب را جذب کرده بود. شاید با خودتان فکر کنید که این سریال هم با یک تم انتقادی ساخته شده و فقر همان دغدغه غمانگیز فیلمنامه است، اما یک جای کار میلنگد.
پیام بیخود و بیجهت نیوکمپ ؛
نیوکمپ حاوی یک پیام بیخود و بیجهت بود. چرا؟ چون دغدغه فقر در بین شخصیتها چیز پیچیدهای نیست که بخواهد ذهن مخاطب را درگیر کند یا از این فقر درس بگیرد و یا حتی برای کاراکترها دل بسوزاند. مثل اینکه به یک دانشجوی ریاضی بیایی جدول ضرب یاد بدهی! مشکلات شخصیتها، لحظاتی که قرار است دل بیننده با تماشای وضعیت فقیرانه خانواده بسوزد و فعالیتهای پدر خانواده آنقدر سطحی روایت میشوند که جذابیت چنین پیامی را از دست بدهند. قصد قیاس نیست چون ژانر متفاوت است، اما فیلم «برادران لیلا» دردناکترین حالت فقر را به تصویر میکشد. بنابراین منوچهر هادی باید در ابتدا یاد بگیرد فقر را تبدیل به موضوع پیش پا افتاده و بیاهمیتی نکند و شرافت این مسئله را درک کند. قطعاً درک میکند و میداند با چه بحرانی روبهروست اما نوع روایت او برای چنین داستانی ضعیف است.
نیوکمپ با فرمول همیشگی فیلیمو ساخته شده است. این پلتفرم بارها گفته که با تکیه بر گزارشات و محبوبیت مجازی چند بازیگر به عوامل یک فیلم اعتماد میکند اما این فرمول واقعاً جوابگو نیست. فیلیمو با خودش گفت حامد آهنگی این روزها در فضای مجازی غوغا کرده است. او رئالیتیشو دارد، در مافیا از برترین بازیکنان بوده، یک کمدین فوقالعاده و محبوب به شمار میرود. ایمان صفا، فرزاد فرزین و بهاره افشاری هم به همین شکل محبوبیت بالایی دارند. بنابراین شکلگیری چنین اکیپ پرطرفداری میتواند موفق باشد. این اینطور نیست و فیلیمو باید این فرمول را تغییر دهد. کدامیک از بازیگران سریال «سقوط» در فضای مجازی خیلی پررنگ بودند؟ اما سقوط تبدیل به یک کار بسیار موفق و پرطرفدار شد که از قضا همین فیلیمو تهیهاش کرد. پس بهتر است فیلیمو هم در انتخاب آثار بیشتر دقت کند و فعالیت سوپرمارکتی خود را کنار بگذارد.
پردیالوگترین سریال؟ چرا؟
نیوکمپ یکی از پردیالوگترین سریالهای چند سال اخیر کشور است. سکوت نمادین در صحنهها معنی ندارد و اگر قرار است چیزی نشان داده شود پس باید شخصیت حرف بزند. این هم میشود دیگر باور اشتباه منوچهر هادی! برخی شخصیتها چندین دیالوگ را مدام تکرار میکنند که شاید مثل پایتخت یا درحاشیه و دیگر آثار کمدی تلویزیونی روی زبان مردم بچرخد و به همین واسطه هم اثر محبوبی را ساخته باشد اما بازهم شکست میخورد. مرتضی مدام میگوید تشابه اسمی دارم، به هاچ رفتم، گندم را گندی صدا میزند. مرتضی اصطلاح «برگام» را مدام به کار میبرد و چندین بار صحنه «اگر یک بار دیگر تکرار شد میزنم توی گوشت!» را تکرار میکند. پلیس بارها میگوید: «الیاسی ، افشار!» و بعد میگوید: «هستید ها؟» و دیگر شخصیتها نیز به همین ترتیب هرکدام یک تکیهکلام خاص دارند. سوال من اینجاست که چرا باید اینگونه باشد؟
چرا همه باید یک تکیهکلام منحصربهفرد داشته باشند؟ تا مثل بابا پنجعلی و نقی در پایتخت صاحب یک لحن خاص شوند؟ تا مثل کنگر ذهتاب در سریال درحاشیه یک دیالوگ را به روی زبان مردم بیاندازد؟ یا نه، میخواهد بگوید هنرمندانه است که تا این حد دیالوگ به شخصیتها تزریق شده و هرکدام ویژگی منحصربهفردی دارند. اما این فرمول هم نادرست است. دیالوگ تا حد زیادی میتواند باعث برقراری ارتباط مخاطب با سریال شود اما اگر سایر عناصر سینمایی هم رعایت شود. مگر کارهای اصغر فرهادی پردیالوگ نیست؟ پس چرا آثاری مثل دربارهی الی، جدایی نادر از سیمین و فروشنده در کارنامه خود دارد؟ چون از پله اول ساخت فیلمش به ریزترین نکات توجه دارد و فرمولهای سینمایی را کاملاً میشناسد. مگر ابد و یک روز سعید روستایی پردیالوگ نیست؟ پس چرا این فیلم یک شاهکار هنری است؟
ختم کلام؛ نیوکمپ خوب نیست!
واقعاً نکته مثبتی به جز بازی نسبتاً خوب بازیگران و -تاحدودی- رعایت قاعده اتصال صحنهها (عامیانه بگویم یعنی میدانیم که کدام صحنه مربوط به کدام اتفاق است و زنجیر خوبی ساخته شده است.) چیزی مشاهده نکردم. درمجموع باید بگویم نیوکمپ واقعاً سریال خوب و خوشساختی نیست و فقط فیلیمو در نقدهای خودش از آن تعریف و تمجید میکند. دیگران نیوکمپ را در قد و قواره یک سریال خوب نمیبینند و حق هم دارند. به همین دلیل است که تیتر بزرگی در سرتاسر صفحات سینمایی فضای مجازی مشاهده میشود: آقای هادی؛ لطفاً کمی استراحت کن! در بین دیگر آثار IMDb بعد از دل ضعیفترین اثر منوچهر هادی را نیوکمپ میداند. «دل» نمره 2 از 10 را گرفته، «نیسان آبی» امتیاز 4.5 را دارد و سریال «گیسو» نمره ضعیف 3.7 را از آن خود کرده است. «نیوکمپ» هم نمرهاش 3 است. دست مریزاد آقا منوچهر!
امتیاز منتقدین: 3 از 10
امتیاز دیباسین: 2 از 10