مروری بر بهترین سریال های دهه 90 میلادی
- معرفی سریال
- علی سرور
- 11 دقیقه
دههی ۹۰ میلادی نقطه عطفی در تاریخ تلویزیون جهان بود؛ دورانی که سریالها از قالبهای ساده و اپیزودیک خارج شدند و به آثاری پیچیدهتر، شخصیتمحورتر و از نظر روایت جسورانهتر تبدیل شدند. تلویزیون، در این دهه به رسانهای تبدیل شد که نهتنها مردم را سرگرم میکرد، بلکه درباره فرهنگ، جامعه، سیاست و حتی جهانبینی نسلها اثر گذاشت. شبکههایی مانند NBC، HBO و FOX با رقابتی شدید، هرکدام آثاری تولید کردند که تا امروز در فهرست بهترینها قرار دارند و بسیاری از آنها بهعنوان ستونهای اصلی فرهنگ عامه شناخته میشوند. دهه ۹۰ را میتوان دهه «هویتسازی سریالها» دانست؛ زمانی که فرمولهای جدیدی در کمدی، درام، معمایی، فانتزی تلخ و حتی انیمیشن شکل گرفت.
از کمدیهای خانوادگی و سیتکامهای موقعیت گرفته تا درامهای جدی و شاهکارهای جنایی، طیف گستردهای از داستانها در این دهه روایت شد که هنوز هم الگوی ساخت سریالهای امروز هستند. شخصیتهایی مانند فاکس مالدر، ویل اسمیت، جری ساینفیلد و گروه ششنفرهی فرندز به بخشی از حافظه جمعی جهان تبدیل شدهاند؛ نمادهایی که با زبان، لباس، شوخیها و حتی سبک زندگیشان فرهنگ دهه ۹۰ را تعریف کردند. اوج این درخشش زمانی بود که شبکه HBO با «The Sopranos» ژانر مافیایی را از سینما ربود و آن را وارد سطح تازهای از روایت کرد. همزمان، NBC با «Friends» و «ساینفیلد» معنای سیتکام را بازنویسی کرد و میلیونی مخاطب ثابت ساخت. این فهرست، مروری است بر ۱۰ سریال برتر آن دهه طلایی؛ آثاری که نهتنها محبوب بودند، بلکه میراثی ماندگار در صنعت سریالسازی بر جای گذاشتند. بیایید بهترین سریال های دهه 90 میلادی را باهم مرور کنیم.
10. بخش فوریتهای پزشکی

ER
امتیاز: 7.9
«بخش فوریتهای پزشکی» با پخش در ۱۹۹۴ نهتنها یک سریال پزشکی موفق بود، بلکه استانداردی تازه برای ژانر ایجاد کرد. سریال با ریتمی تند، دوربینهای پرتحرک و موقعیتهای واقعی، فضای اورژانس را با چنان تنشی به تصویر کشید که پیش از آن در تلویزیون دیده نشده بود. نقطه قوت اصلی سریال، حس فوریت و واقعگرایی آن است؛ بیننده حس میکند همراه پزشکان در راهروهای شلوغ بیمارستان میدود. ER شخصیتهایی چندبعدی و انسانمحور خلق کرد؛ از دکتر گرین تا راس، هرکدام نقصها و چالشهایی واقعی داشتند. همین پرداخت دقیق باعث شد مخاطب با آنها ارتباط برقرار کند. بازیهای قدرتمند و حضور چهرههایی مانند جرج کلونی به محبوبیت سریال افزود. این سریال با پرداختن به موضوعات اجتماعی و اخلاقی مانند شبکه درمان، مسئولیتپذیری پزشکان و زندگی شخصیشان، داستانی فراتر از یک سریال پزشکی ارائه داد. «بخش فوریتهای پزشکی» در دهه ۹۰ نماد درامی بود که میتوانست هم سرگرمکننده باشد و هم عمیق.
9. شاهزاده جدید بل ایر ؛ از بهترین سریال های دهه 90

The Fresh Prince of Bel-Air
امتیاز: 7.9
سریالی که ویل اسمیت را به ستارهای جهانی تبدیل کرد. این سیتکام موفق ترکیب بینظیری از کمدی شاد، درام خانوادگی و مسائل اجتماعی بود. داستان پسر نوجوانی از فیلادلفیا که به خانواده مرفه خود در بل اِیر میپیوندد، بهانهای شد برای پرداختن به تفاوتهای طبقاتی، نژادی و فرهنگی با زبانی شیرین و سرگرمکننده. قدرت سریال در دیالوگهای سریع، کاراکترهای دوستداشتنی و شیمی فوقالعاده میان بازیگران بود. عموی فیلیپ، کارلتون، هیلاری و اشلی هرکدام با تیپ شخصیتی منحصر بهفرد خود طنز را شکل میدادند. اپیزودهایی هم بودند که بهطور جدی به مسائل مهم میپرداختند؛ مانند قسمت مشهور پدر ویل که تأثیر احساسی شدیدی داشت.
8. فریژر

Frasier
امتیاز: 8.2
سریالی ظریف، خوشساخت و کاملاً شخصیتمحور. سریال کمدی فریژر بهعنوان اسپینآف Cheers توانست مسیر مستقل خود را پیدا کند. دکتر فریژر کرین با زندگی پیچیده، روابط خانوادگی و طنز هوشمندانهاش، یکی از خاصترین سیتکامهای دهه ۹۰ را رقم زد. دیالوگهای پرجزئیات، بازیهای کمدی دقیق و ترکیب طنز روشنفکرانه با موقعیتهای روزمره، این سریال را به اثری ماندگار تبدیل کرد. قطعاً در لیست بهترین سریال های دهه 90 میلادی باید نام فریژر به چشم بخورد.
7. نظم و قانون ؛ از بهترین سریال های دهه 90

Law & Order
امتیاز: 7.8
این سریال فرمولی را معرفی کرد که همچنان در تلویزیون آمریکا تکرار میشود: ترکیب نیمه اول «جرم» و نیمه دوم «قانون». سبک مستندگونه، اپیزودیک و الهامگرفته از پروندههای واقعی باعث شد نظم و قانون نهتنها محبوب شود، بلکه به یکی از مهمترین برندهای تلویزیونی در تاریخ تبدیل گردد. پرداخت واقعگرایانه به سیستم قضایی و پلیسی آمریکا، شخصیتهای کمنقص و تمرکز بر روند قانونی بهجای ملودرام، آن را اثری متفاوت میکرد.
6. پروندههای ایکس

The X-Files
امتیاز: 8.6
«پروندههای ایکس» تلفیقی از ماجراهای فراطبیعی، نظریههای توطئه و شخصیتپردازی قدرتمند بود. فاکس مالدرِ باورمند و دانا اسکالیِ شکاک تبدیل به یکی از ماندگارترین دوگانههای تلویزیونی شدند. سریال توانست دهه ۹۰ را با حس بیاعتمادی به قدرتها و علاقه به ناشناختهها تعریف کند. علاوه بر اپیزودهای خودایستا، داستان کلی توطئهآمیز سریال هوشمندانه پیش میرفت. «X-Files» از نظر فرهنگی هم اثرگذار بود و به الگوی بسیاری از آثار معمایی و علمیتخیلی بعد از خود تبدیل شد. پروندههای ایکس در لیست بهترین سریال های دهه 90 جا خوش کرده و قطعاً یکی از پربینندهترین آثار آن زمان نیز هست.
5. توئین پیکس ؛ از بهترین سریال های دهه 90

Twin Peaks
امتیاز: 8.7
«توئین پیکس» یکی از عجیبترین و تأثیرگذارترین سریالهای تاریخ تلویزیون است؛ اثری که دیوید لینچ و مارک فراست با جسارتی کمنظیر در سال ۱۹۹۰ خلق کردند. داستان درباره قتل مرموز لورا پالمر در یک شهر کوچک است، اما خیلی زود سریال از یک معمای ساده فراتر میرود و وارد جهان سوررئال، وهمناک و ناخودآگاهمحور لینچ میشود. چیزی که «توئینپیکس» را متمایز میکند، ترکیب منحصربهفردی از ژانرهاست: معمایی، ترسناک، کمدی سیاه، درام خانوادگی و حتی فانتزی. این سریال با قرار دادن مخاطب در فضایی که قوانینش غیرقابل پیشبینی و گاه رویاگونه است، تجربهای خلق کرد که تلویزیون قبل از آن ندیده بود.
شخصیتپردازی، یکی از نقاط قوت سریال بود؛ از دیل کوپر عجیب و خوشبین گرفته تا ساکنان مرموز شهر. هرکدام گذشتهها و رازهای خود را دارند و همین امر باعث شد که تماشاگران درگیر لایههای مختلف داستان شوند. حالوهوای بصری خاص، موسیقی افسانهای آنجلو بادالامنتی، و دیالوگهایی که بین طنز و رمزآلود بودن در نوساناند، این سریال را به یک تجربه هنری تبدیل کرد. «توئین پیکس» تأثیر شگرفی بر سریالهای بعد از خود داشت؛ بسیاری از آثار پیچیده و رازآلود دهههای بعد، از «لیست» تا «دارک»، میراثدار آن محسوب میشوند. این سریال ثابت کرد تلویزیون میتواند بستری برای هنر ناب باشد، نه فقط سرگرمی. حتی با اینکه فصل دوم افتی کوتاه داشت، باز هم این اثر یکی از خلاقانهترین سریالهای تاریخ است و جایگاهش در میان بهترینهای دهه ۹۰ کاملاً شایسته است.
4. سیمپسونها

The Simpsons
امتیاز: 8.6
سریال انیمیشنی که تعریف کمدی انتقادی را تغییر داد. «سیمپسونها» با نگاهی به جامعه آمریکا، سیاست، رسانه، خانواده و فرهنگ عامه، طنزی ساخت که هنوز هم تیز، دقیق و قابلارجاع است. خانواده هومر، مارج، بارت، لیزا و مگی تبدیل به نمادهای فرهنگی شدند. شوخیهای لایهدار، ارجاعات سینمایی، نقدهای اجتماعی و شخصیتپردازی درخشان باعث شد این سریال فراتر از یک انیمیشن خانوادگی باشد.
3. ساینفیلد ؛ از بهترین سریال های دهه 90

Seinfeld
امتیاز: 8.9
«ساینفیلد» یکی از بهترین سریال های دهه 90 میلادی بهحق یکی از مهمترین و خلاقانهترین سیتکامهای تاریخ است. سریالی که تعریف طنز موقعیت را تغییر داد و با شعار معروفش (سریالی درباره هیچ) قواعد کمیک را از نو نوشت. این اثر ساخته لری دیوید و جری ساینفیلد، برخلاف سیتکامهای سنتی که به درسهای اخلاقی یا گرهگشاییهای خانوادگی تکیه داشتند، زندگی را همانطور که هست نشان داد: پر از اتفاقات جزئی، وسواسهای بیاهمیت و رفتارهای کاملاً انسانی اما اغلب احمقانه. قدرت اصلی «ساینفیلد» در مشاهدهگری تیزبینانهاش است. این سریال از موضوعاتی میخنداند که در نگاه اول هیچ جذابیتی ندارند (صف ایستادن، آدامس، هدیه دادن، قرارهای عجیب، بیحوصلگی و غر زدن) طنز سریال از اغراق نمیآید، از دقت در جزئیات رفتارهای روزمره میآید. همین سبک باعث شد شخصیتها به جای تبدیل شدن به تیپهای کارتونی، به نمادهای رفتاری جهانی تبدیل شوند. شخصیتها هرکدام ستون جداگانهای برای طنز هستند:
جری، انسان منطقی اما وسواسی؛ جورج، تجسم شکست و اضطراب؛ الین، مستقل، احساساتی و بیپروا؛ و کرامر، یکی از خلاقانهترین شخصیتهای فیزیکال کمدی با ورودهای افسانهایاش. مهمترین نکته درباره این چهار نفر آن است که اخلاقگرا نیستند؛ خودخواهی، ترس، طمع و تنبلیشان بخش عمدهای از طنز را میسازد. از نظر ساختاری، سریال با روایتهای موازی و اتصال هوشمندانه خطوط داستانی شناخته میشود. پایان هر اپیزود مثل یک معادله است که قطعات پراکنده طنز در آن به شکلی دقیق به هم میرسند. این نوع روایتپردازی بعدها در سیتکامهای مدرن فراگیر شد. ساینفیلد همچنین بدون نیاز به احساسات اغراقشده، روابط انسانی را نشان میدهد. در این سریال خبری از دوستیهای عمیق و فداکاریهای بزرگ نیست؛ این آدمها معمولیاند، حتی گاهی بیرحم و ناسازگار. همین ضدقهرمانبودن باعث شد سریال از زمانهاش جلوتر باشد. ساینفیلد با سبک کمدی مشاهداتی، زبان طنز خشک، ساختار غیرعاطفی و تمرکز بر رفتارهای جزئی الهامبخش سیتکامهای آینده شد.
2. سوپرانوها

The Sopranos
امتیاز: 9.2
سوپرانوها نهتنها بهترین سریال جنایی دهه ۹۰، بلکه یکی از مهمترین آثار تاریخ است. سریال میتواند همسنگ سینمای هنری باشد و حتی از آن فراتر برود. این سریال با محوریت تونی سوپرانو، رئیس مافیایی که بین خانواده، کار و بحرانهای روانی گرفتار شده، دنیایی ساخت که هم واقعی است، هم کابوسوار. نقطه مرکزی سریال، شخصیتپردازی بینظیر تونی است؛ مردی خشن، قدرتمند اما از درون انسانی شکننده و مضطرب. رفتن او به اتاق درمان، مهمترین انتخاب روایی سریال است. دیوید کیس نشان داد خشونت، فساد، درماندگی عاطفی و فشار نقشهای مردانه چگونه میتوانند ذهن یک مافیاباز را فرسوده کنند. تونی ضدقهرمان است؛ نه جذاب، نه اخلاقی، اما غیرقابل چشمپوشی. «سوپرانوها» به طرز هوشمندانهای ساختار روایت کلاسیک را کنار میگذارد. بسیاری از مسائل بدون نتیجهگیری رها میشوند، چون هدف سریال حل معما نیست، بلکه کاوش در وجود انسان است بهخصوص انسانی که بین سنتهای مافیایی و دنیای مدرن گیر کرده.
تضاد فرهنگی بین نسل قدیم و جدید لایه دیگر به سریال میدهد و فروپاشی قدرت را نشان میدهد. کیفیت بازیها خارقالعاده است. گاندولفینی در نقش تونی یکی از ماندگارترین اجراهای تاریخ تلویزیون را ارائه داده است. ادی فالکو، لورین براکو و میکل امپریولی نیز شخصیتهایی خلق کردند که عمق و واقعگرایی حیرتانگیزی دارند. از نظر فنی، «سوپرانوها» استادانه است: کارگردانی دقیق، جزئیات تصویری حسابشده، استفاده از سکوت در صحنههای خشونتبار، و انتخاب موسیقیهایی که اغلب تضادی تلخ با تصاویر ایجاد میکنند. سریال مافیا را به شکل صنعتی فرسوده، پوچ و مبتنی بر غرایز حیوانی تصویر میکند. پایانبندی سریال که سالها بحثبرانگیز بوده، نشان میدهد دیوید کیس بهجای پاسخ دادن، سؤال کردن را ترجیح میدهد: پایان زندگی تونی مهم نیست، مهم این است که او در جهانی پر از تهدید و اضطراب، هیچگاه رهایی پیدا نمیکند. سریال ستودنی سوپرانوها نه یک سریال مافیایی، بلکه یک مطالعه روانشناختی عظیم است.
1. دوستان ؛ صدرنشین بهترین سریال های دهه 90

Friends
امتیاز: 8.9
فرندز فراتر از یک سیتکام موفق تبدیل به پدیدهای فرهنگی شد که یک نسل را دگرگون کرد. در مرکز این اثر، دوستی قرار دارد نه بهعنوان کلیشه، بلکه بهعنوان تجربهای واقعی! شش شخصیت اصلی هرکدام در مرز بین فردیت و گروه عمل میکنند. راس با حساسیتها و پارانویاهای علمیاش؛ بلوغ ریچل از دختر ثروتمند لوس به زنی مستقل؛ چندلر با طنز دفاعی و زیرلایههای ناامنی؛ مانیکا با وسواسهای کنترلگرایانه اما قلبی بزرگ؛ فیبی با نگاه فلسفی عجیب و متفاوت و جویی که ترکیبی از معصومیت کودکانه و جاهطلبیست. موفقیت بزرگ سریال در این است که هیچیک از شخصیتها در طول ده فصل ثابت نمیمانند. رشد میکنند، اشتباه میکنند، دلسرد میشوند، دوباره شروع میکنند و همین فرایند مخاطب را به آنها گره میزند. طنز سریال مبتنی بر موقعیت، شخصیت و ضرباهنگ دیالوگهاست. شوخیها و تعاملهای پرشمار و البته جذاب شخصیتها هنوز در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، چراکه طبیعی و زمانناپذیرند.
موقعیتهای ساده مانند بازی، خرید، دروغ و حقیقت نشان میدهد سریال نیازی به پیچیدگی ندارد و جذابیت در صداقت رفتاری شخصیتهاست. سریال در کنار طنز، لحظات احساسی ماندگار دارد: جدایی راس و ریچل، تلاشهای مانیکا یا چندلر برای تشکیل خانواده. این لحظات بهاندازه شوخیها ماندگارند چون میان خنده و اندوه تعادل ایجاد شده است. فرندز تصویری از استقلال جوانان را ارائه میدهد؛ نسلی که بین کار، عشق، مسئولیت و پول تلاش میکند هویت بسازد. این واقعگرایی در زیرلایههای کمدی پنهان شده اما همیشه حس میشود. موفقیت فرهنگی سریال را نمیتوان نادیده گرفت؛ از عبارتهای ماندگار که سر زبانهاست تا مدل موی ریچل و موسیقی تیتراژ، همه تبدیل به نماد شدند. فرندز بهترین سریال دهه و یکی از تاثیرگذارترینهای تاریخ است. سریالی که با نسلهای جدید ارتباط برقرار میکند و تاریخ انقضا ندارد. درضمن، روح متیو پری شاد، چندلر شگفتانگیز فرندز به شکلی غمانگیز رفقای خود را تنها گذاشت.
