پول و پارتی فیلمی کمدی، عاشقانه به کارگردانی سعید سهیلی است که در تابستان 1403 اکران خود را آغاز کرد و به مانند اکثر کمدیهای اخیر سینما به رقم قابلتوجهی در جدول فروش دست یافت. کادر بازیگری این فیلم را ساعد سهیلی، پردیس احمدیه، امیر جعفری، مهدی هاشمی، هادی کاظمی و نیوشا ضیغمی تشکیل دادهاند. فیلمی کمدی، پرستاره و البته کارگردان معروفی که قبلاً آثار پرفروش و پرمخاطبی را ساخته نوید یک فیلم موفق و پرطرفدار را میداد. همین هم شد و فروش فیلم به اعداد بالا رسید اما آیا این فیلم از کیفیت کافی برخوردار بود یا همانند اکثر کمدیهای اخیر سینما در محتوا و علم سینما ضعیف عمل کرد؟ در این مقاله با ما همراه باشید تا نیمنگاهی تحلیلی به فیلم پول و پارتی داشته باشیم. شما هم در انتها نظر خود را با ما در میان بگذارید!
تلاش برای تغییر فرمولها
سعید سهیلی و حسام سامریزاده (نویسنده اثر) سعی داشتند فرمولهای کمدی همیشگی سینما را تغییر دهند و با روشهای جدیدی به خنداندن مردم بپردازند. چراکه مضمون عاشقانه فیلم هم باید تبدیل به یک دغدغه میشد و این امر برای سازندگان فیلم اهمیت داشت. اما در این مسیر موفقیت چندانی حاصل نشد و خواهناخواه لحظاتی از فیلم برای مخاطب خندهدار و بانمک بود که قبلاً هم مشاهده شده بود. نهایت تغییرش دیالوگها یا لحن شخصیتها بود که سبک جدیدی بود اما در ماهیت کمدی آن تفاوتی با قبلاً نداشت. انتظاری هم نمیرفت، بههرحال مردم به خندیدن در سینما آن هم با شکل و شمایلی یکسان عادت کردهاند. حالا این بد است یا خوب، بحثی جداست. مهم این است که در اکثر لحظات کمدیهای اخیر مثل فسیل، هتل، تمساح خونی، تگزاس3 و یا هاوایی فرمول خنداندن یکشکل بود و ارائه متفاوت بود. همان فرمولهایی که قبلاً هم گفتهایم و همه میدانند.
پول و پارتی هم با اینکه در آن به وضوح تلاش عوامل برای تغییر فرمول را میتوان حس کرد از این قاعده مستثنا نبود و لحظات بانمک آن که از مخاطب خنده میگرفت همانند کمدیهای قبل بود. علاوه بر آن شدت کمتری هم داشت و آنقدرکه قبلیها توانستند خنده بگیرند نخنداند. حتی در لحظات پرشماری داستان رنگ و بویی تلخ میگرفت که ازقضا همان هم آنطورکه باید و شاید تاثیرگذار نبود.
پول و پارتی ؛ در کمدی ضعیف
پول و پارتی تا اینجای کار بعنوان یک اثر کمدی نمره قابل قبولی نمیگیرد. یعنی از لحاظ پرداختن المانهای طنزپردازی قوی نیست. اگر به محتوای کمدیهای شاخص سینما مثل فسیل، هتل یا تمساح خونی نقد وارد است حداقل تکنیکهای خنداندن به درستی رعایت شده بود. اما در پول و پارتی همین موضوع هم خیلی درستدرمان نبود و از لحاظ کمدیبودن ضعیف بود. سعید سهیلی در آثار قبلیاش میدانست چگونه ضربه بزند تا بخنداند اما در این کار مثل همیشه عمل نکرد. شاید بازهم باید به بحث دغدغه اجتماعی و عاشقانهاش برگردیم. شاید این مفهوم باعث شده بود شکل دیگری را پیاده کند که البته گفتیم آنگونه که باید، موفق نبود.
محتوا ؛ (شاید) یکدرجه بهتر
بحث انتقادی مضمون فیلم به اقتصاد و البته موانعی که بر سر جوانان و عشق آنهاست آنهم بخاطر همین اقتصاد نابسامان ارزشمند بود اما فقط در حد چارچوب ایدهاش چنین ارزشی حفظ شد. چراکه ارائه معناداری نداشت و در این مسئله هم عملکرد ضعیف داشت. ارائه محتوا در وهله اول وظیفه فیلمنامهنویس است که ظاهراً دیدگاه سامریزاده شکل دیگری داشته و آنقدرها هم به مسائلی چون فشار اقتصادی تکیه نمیکند. این محتوای بهظاهر شریف در همان حد کلیشهای و همیشگیاش باقی میماند و باقی نکات از این چارچوب خارج میشود. یک نقطه ضعف مهم در کمدی که البته در تمامی آثار قبلی مشابه این اتفاق رقم خورده بود. حتی همانهایی که برچسب پرفروش یا فوقالعاده خوردند. میتوان گفت شاید آخرین کمدی مهمی که دغدغه ارزشمندی داشت و ترکیب فوقالعادهای از خنداندن و انتقال مفهومی مهم ثبت کرده بود فیلم «جهان با من برقص» از سروش صحت بود!
با این حال میتوان پول و پارتی را یکدرجه بامحتواتر از بسیاری از کمدیها دانست. البته که همچنان روی ضعیفبودن ارائه محتوا پافشاری میکنیم اما بههرحال (از لحاظ دغدغه و محتوا) بهتر از فیلمی چون فسیل بود که همه لقب بامحتوا را به آن دادند. این آدمها یا نمیدانند محتوا چیست، یا سینما را فقط به قصد خندیدن انتخاب کردهاند. ولی با اینکه به فسیل هم نقدهای تندی وارد است در بقیه فاکتورها، پول و پارتی ضعیفتر است. البته که قیاس هیچ دخلی در این متن ندارد و بهتر است از آن عبور کرد. حالا در چه فاکتورهایی؟
کارگردانی و بازیگری پول و پارتی
به کارگردانی پول و پارتی نقد جدی وارد است. بسیاری از مخاطبان روی این موضوع که فیلم به عناصر هندوستانی و سینمای بالیوود نزدیک است معتقدند و حق هم دارند. البته که به فیلمهای کلاسیک هندی که متناسب با سبک، فرهنگ و سلیقه خود هندیها بود، نه آثار جدید هند که به راحتی با آثار بزرگ دنیا رقابت و همکاریهای مهمی با نتفلیکس، دیزنی، آمازون و دیگر شبکههای اسمورسمدار ثبت میکنند. سهیلی و دوستان به قصد به وجد آوردن و هیجاندادن موزیکال از فاکتورهای قدیمی و کلیشهایشده بالیوود استفاده کردند و بازهم موفق نبودند. پس در درجه اول به کارگردانی، قاببندیها، نمادشناسی و بحث تکنیکهای مهمی چون دکوپاژ، میزانسن ایراد وارد است. بزرگترین ایراد هم به سکانس دستان عاشق و معشوق روی آتش ربط دارد. جدا از اینکه کپی از روی یک شاهکار هندی به نام «دوداس» است، قاب بدی هم دارد و در بحث کارگردانی بهشدت ضعیف است.
آن سکانس هم کپی بود و هم کارگردانی بدی داشت. دیدن آن تصاویر در پرده بزرگ سینما برای مخاطب آنهم برای ثانیههایی طولانی قابل درک نیست و به اصطلاح توی ذوق میزند. پس در همین یک لحظه، این ضربالمثل را هم به خاطر بسپارید: «مشت نمونه خروار است!» دیگر لحظات هم در کارگردانی قوی و قابل قبول نیست.
بازیگریها اما انصافاً بد نیست. نمیگوییم خوب و قابل تحسین اما بههرحال ضعف بزرگی در آن به چشم نمیخورد. هادی کاظمی و امیر جعفری خوب بازی میکنند و اتفاقاً بار کمدی فیلم روی دوش ایندو میچرخد. بقیه هم متعادل بازی میکنند و تکرار میکنیم، هیچکدامشان بد نیستند! پردیس احمدیه نیز بعنوان بازیگر اصلی زن پول و پارتی بعد از تجربههای موفق و چالشبرانگیزی چون «پوست شیر» و نمایش «رستم و سهراب» نقش متفاوتی را ارائه میدهد و در این سبک موفق عمل میکند. پس روی بازیگری نمیتوان زیاد مانور داد و میتوان پذیرفت!
شخصیتپردازی پول و پارتی !
شخصیتپردازی بغیر از یکی دو نفر نسبتاً خوب بود. یعنی آزاده زارعی که عشق آمریکاست اما خانواده برایش اولویت دارد! شخصیت امیر جعفری که پدر خانوادهای فقیر است اما به رویش نمیآورد و البته مهدی هاشمی و پردیس احمدیه که فشارهای زندگی روی دوش آنها سنگینی میکند. این ویژگیها یک کلیت بود و اگر بخواهیم عمیق به این مسئال نگاه کنیم مطلبی طولانی خواهیمداشت! اما نیازی نیست. برای فیلم ضعیفی چون پول و پارتی شخصیتپردازی را هم میتوان قابل قبول تلقی کرد. در این بین اما شخصیت اضافی آن بلاگر، شخصیتی بیهدف، بیخودی و بیجان بود که هم شخصیتپردازیاش پر بود از ایراد و هم پرداختن به داستانی که به او مرتبط میشد بسیار عجیب و بیجا بود.
دیگر شخصیت ضعیف هم کاراکتر داریوش فرهنگ بود. چرا اینگونه بود؟ چرا میخواست با دختری سیسال از خود کوچکتر ازدواج کند و بعد عاشقشدن پسری دیگر را محکوم کند؟ پیشینه این بدخلقی چه بود؟ مهم نبود؟ اشتباه همینجاست! وقتی مخاطب میانه فیلم شخصیتی تازه میبیند که میتواند مسیر زندگی تمام کاراکترها را عوض کند باید نیت و هدف او را هم بفهمد. درباره این شخصیت چنین چیزی وجود نداشت و فقط یک توضیح سطحی برای پیشروی داستان ارائه شد.
پایانبندی و حرف آخر
پایانبندی متفاوت بود. نه بد بود، نه خوب! ایرادش فقط رهاکردن و پرش ناگهانی بود وگرنه در باقی سطوح میتوان آن را پذیرفت. عشق عمیق شخصیتها نمایش داده میشود و سرانجامی که به عقیده برخی تلخ است و برخی آن را شیرین توصیف میکنند. تنها لحظهای که کارگردانی و قاببندی کمی قابل درک است همان سکانس پایانی است. نماد مهمی دارد، عشق با چالشهای سخت درنهایت به روشنی میرسد. حالا از این روشنی و سعادت هرکس برداشتی دارد، پایانبندی در همین حد باقی میماند و برداشت را به مخاطب میسپارد. اما پرش ناگهانی و رهاکردن دیگر اتفاقات باید منطق پررنگتری میداشت. حداقل خواسته مخاطب طغیان کاراکترها بود، آنهم در حدی بالا. اما این اتفاق رخ نداد و فیلم تمام شد. اگر فیلم را دیده باشید قطعبهیقین متوجه این عرایض شدهاید.
کلام آخر را عرض کنیم! فیلم پول و پارتی پرستاره، پر رنگ و لعاب و مفرح است. این فاکتورها از آن قرار است یک فیلم متفاوت بسازد اما اینگونه نیست و فیلم خوبی ساخته نشده است. با اینکه پرمخاطب و پرفروش است اما اکثراً بعد از پایان فیلم از آن رضایت کافی ندارند و نقدهای تندی به فیلم وارد میکنند. میتوان تجربههای بسیار بهتری در سینما داشت. حتی در کمدی که در سالهای اخیر طوفانی بوده اما غیرحرفهای و ضعیف!