دیزنی از قدیمالایام معروف به آثار امیدبخش، شاد و پرانرژی بوده است. از انیمیشنهای فوقالعاده مشهور و ماندگارش مثل سیندرلا و سفیدبرفی تا لایواکشنهای موفق و ناموفق امروزی، دیزنی همچنان پرقدرت میتازد و در رقابت با دیگران اکثراً موفقتر بوده است. اثر ماندگار و فراموشنشدنی هم کم نداشته و هنوز هم سردمدار قابل توجه انیمیشنسازی دنیاست. سبک به خصوص خود را دارد و کسی نمیتواند مانند او ظاهر شود. اما در لایههای زیرین داستانهای مشهور دیزنی، نظریههای تیره و تار زیادی کشف شده است. در این مقاله قصد داریم تئوری های عجیب دیزنی یعنی آثار معروفش که کمتر کسی آنها را باور میکند مرور کنیم. نظریاتی که شاید ذهنیت شما نسبت به عناوین جذاب و دلپذیر این کمپانی بیهمتا را تغییر دهد. (نکته: این مطالب صرفاً نظریه و حدس و گمان هواداران و بینندگان است و سندیت قطعی ندارد، اما با توجه به علائم و نشانهها میتوان آنها را پذیرفت!)
مرگ سفیدبرفی ؛ از تئوری های عجیب دیزنی
همه داستان سفیدبرفی و هفت کوتوله را میدانیم. انیمیشن محبوبی که در سال 1937 انقلابی در صنعت فیلمسازی دنیا بود. اولین فیلم سینمایی بلند دیزنی با اسکار ویژهای که دریافت کرد (یعنی یک اسکار اصلی و هفت تندیس مینیاتوری) همچنان زبانزد است و فراموش نمیشود. اما یک تئوری عجیب و شوکهکننده درباره این انیمیشن جذاب مطرح شده است. اینکه سفیدبرفی پس از خوردن سیب مسموم بطور حتمی مرده است و ملاقات او با شاهزاده و آن بوسه نمادین در دنیای پس از مرگ است. نشانه نظریهپردازان هم این است که وقتی سفیدبرفی و شاهزاده در پایان با هفت کوتوله خداحافظی میکنند، قلعهی شاهزاده در پسزمینه، با نور طلایی و ابرهایی احاطه شده که شبیه جهان پس از مرگ به نظر میرسد. همچنین حضور ناگهانی شاهزاده آن هم دقیقاً در لحظه مرگ سفیدبرفی این تئوری را قوت میبخشد! موضوعی که غریب و تعجببرانگیز است.
مواد روانگردان ؛ دلیل همه عجایب
یکی از تئوری های عجیب دیزنی درباره انیمیشن معروف آلیس در سرزمین عجایب مطرح شده است. افراد زیادی با نظریهای جنجالی معتقدند آلیس تحتتأثیر مواد روانگردان و مواد مخدر بوده و این حجم از فانتزیهای عجیب و غریب و غیرواقعی صرفاً به این دلیل نمایان میگردد. این موضوع که با توجه به تمامی عناصر موجود در داستان بیان شده است مورد انتقاد شدید و حتی ممنوعیت در برخی مناطق قرار گرفت و بسیاری از منتقدان بر این باور بودند که آلیس در سرزمین عجایب مصرف مواد مخدر را ترویج میکند. اما ریاضیدانان و محققان در مقالهای اذعان داشتند آلیس در سرزمین عجایب بعنوان یک اثر خیالپردازانه و انتزاعی نه درباره مصرف مواد روانگردان بلکه بازتابی از دغدغههای علمی و فرهنگی زمان خود است و به همین دلیل توانسته است به عنوان اثری ماندگار و چندلایه در دنیای ادبیات و سینما جایگاه ویژهای پیدا کند.
هفت گناه کبیره در کتاب جنگل ؛ از تئوری های عجیب دیزنی
یکی از نظریات عجیب درباره انیمیشن کتاب جنگل ادعا میکند که هر شخصیت در این داستان نمادی از یکی از گناهان کبیره دین مسیحیت است. هفت گناه کبیره این دین عبارتند از؛ شهوت، پرخوری، خشم، طمع، تنبلی، حسادت و غرور! فرضیه هواداران هم این بوده که برای هر شخصیت میتوان ارتباطی بین ویژگیهای اخلاقی مهم او و یکی از گناهان کبیره ارتباطی پیدا کرد. مثلاً شخصیت ببر خونخوار و قاتل شیرخان تجسم کامل خشم است. یا فیل مغرور سرهنگ کاتی بطور دقیق بازتابدهنده غرور است. یا مار حیلهگر داستان یعنی کاآ نماد بزرگی از شهوت است. این نظریه موجب میشود تا کتاب جنگل بیش از اینکه یک انیمیشن کودکانه باشد، معنای عمیقی در زیرلایههای داستان خود داشته باشد تا مخاطبان بزرگسال را هم درگیر کند تا با نگاهی دقیق و بامنطق، به اعماق معنایی داستان سفر کنند و مفاهیم زیادی کشف کنند.
علاءالدین در دنیای پساآخرالزمانی؟!
یکی از تئوری های عجیب دیزنی که بسیار تعجببرانگیز است درباره انیمیشن علاءالدین است. این فرضیه میگوید داستان علاءالدین نه در گذشته بلکه در آیندهای بسیار دور و 10هزارسال بعد از قرن بیستم روایت میشود. چراکه غول چراغ جادو ادعا میکند 10هزارسال در چراغ گیر افتاده اما شوخیها و تکیهکلامهایش همگی اشاراتی به فرهنگ قرن بیستم دارد. هواداران میگویند اگر او 10هزارسال در چراغ محبوس بوده پس چگونه از مفاهیم قرن بیستم آگاه است؟ این موضوع ثابت میکند که داستان نه در گذشتههای دور بلکه با یک محاسبه ریاضی ساده در سال 11هزار میلادی و حتی پس از آن رخ میدهد. اگر بخواهیم مثال بزنیم میتوانیم به این مسئله اشاره کنیم که غول چراغ جادو چگونه میتواند از جک نیکلسون تقلید کند؟ پس آخرین باری که از چراغ بیرون بوده مربوط به دهه 90 میلادی است و 10هزارسال بعد با علاءالدین ملاقات میکند. یعنی در یک دنیای پساآخرالزمانی!
مرگ موانا ؛ یکی از تئوری های عجیب دیزنی
یک تئوری مخوف و تاریک از دیزنی درباره یکی از آثار دهه 2010 میلادی این کمپانی است. انیمیشن موانا که در 2016 منتشر شد حاوی یک نظریه شوکهکننده است که البته باتوجه به انتشار قسمت دوم تقریباً کمرنگ شده و اهمیت خود را از دست داده است. با این حال برخی همچنان به اثبات این نظریه پافشاری میکنند. این افراد ادعا میکنند موانا قبل از اینکه در جزیره مائویی به ساحل برسد غرق شده و مرده است. چراکه او در طول سفر فقط با مائویی، هیولاهای موجود در قلمروی زیرزمینی و روح مادربزرگش ارتباط برقرار میکند و حتی با روح مادربزرگ میتواند مکالمهای طولانی داشته باشد. با اینکه قسمت دوم این انیمیشن ساخته شد اما برخی میگویند موانا شاید در قسمت اول به یک کمای طولانی میرود تا حقایق را از زبان مادربزرگ خود بشنود و سپس زنده میشود. درواقع کل داستان، روایت ماجراجویی موانا در کما است.
ایور در وینی پو = پسربچه در پینوکیو؟!
شخصیت ایور در انیمیشن وینی پو یک الاغ است که رفتارهای غمانگیزی دارد و باوجود اینکه در جنگل احساس امنیت میکند، رفقای خوبی دارد و زندگی خوبی دارد اما خوشحال نیست و همیشه روحیهای غمگین دارد. در توجیه این مسئله هواداران بسیاری مدعی شدهاند که شخصیت ایور یکی از پسربچههای داستان معروف پینوکیو است که به الاغ تبدیل شده و از این اتفاق تلخ، نجات نیافته است. هواداران میگویند چرا باید یک الاغ اهلی و آرام، بین خرس و ببر و خرگوش که حیوانات جنگلی هستند زندگی کند. علاوه بر آن میتوان دلیل همیشه غمگین بودن ایور را با این موضوع توجیه کرد و این فرضیه را تاحدودی باور کرد.
حقیقت تاریک سیندرلا ؛ از تئوری های عجیب دیزنی
یک تئوری تاریک و بسیار عجیب درمورد سیندرلا مطرح شده است که ذهنیت بسیاری از هواداران را تغییر میدهد. سیندرلا اگر محبوبتر از سفیدبرفی نباشد قطعاً کمرنگتر از او هم نیست و یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین آثار تاریخ سینماست. اما یک تئوری عجیب درمورد این شخصیت دوستداشتنی مطرح شده که نشان میدهد سیندرلا آنطور که به نظر میرسد مهربان و مظلوم نیست. این تئوری میگوید سیندرلا از حیوانات برای انجام امورات شخصی خود سوءاستفاده میکرد و به اصطلاح بیگاری میکشید. درواقع سیندرلا با حیواناتی مثل موش یا پرندگان دوست نیست و آنها را بعنوان یک برده در خدمت گرفته است. چراکه دوخت و دوز و حتی طرح نقشه برای فرار برعهده آنهاست و سیندرلا از آنها سوءاستفاده کرده است. با تکیه بر این فرضیه میتوانیم به این موضوع پی ببریم که شخصیت سیندرلا آنطور که نشان میدهد دوستداشتنی و مهربان نیست و یک شخصیت تاریک و مرموز هم دارد.