صددام فیلمی کمدی به کارگردانی و نویسندگی پدرام پورامیری (به همراه رضا فخار) برای نخستینبار در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در تاریخ هفدهم اردیبهشتماه 1404 به اکران عمومی رسید. صددام با توجه به رونق سینمای کمدی و البته محبوبیت ویژه رضا عطاران با فروش خوبی شروع کرد. در جشنواره نیز این فیلم در سه بخش کاندید شد اما نتوانست هیچکدام را تصاحب کند. در عناوین بهترین بازیگر نقش اول مرد (رضا عطاران)، بهترین چهرهپردازی و بهترین طراحی صحنه! علاوه بر رضا عطاران، پریناز ایزدیار، عباس جمشیدیفر و آزاده صمدی بازیگران این فیلم ویژه هستند. در این مقاله نیمنگاهی تحلیلی به این فیلم کمدی خواهیمداشت. شما نیز اگر این فیلم را تماشا کردهاید نظرات خود را با ما در میان بگذارید!
× نکته: در متن این تحلیل امکان اسپویل (لورفتن داستان) وجود دارد! ×
داستان و ایده خلاقانه فیلم صددام
ایده اصلی و بطورکلی داستان فیلم صددام خاص و خلاقانه است. درباره مردی که همزمان با حمله عراق به ایران بعنوان بدل صدام حسین فعالیت میکند و باوجود اینکه از او نفرت دارد اما مجبور است به تهران برود تا بعنوان صدام سخنرانی کند، اما در پوشش و غیرمستقیمترین حالت ممکن! این ایده به درد یک فیلم سینمایی کمدی میخورد و میتواند پتانسیل خنداندن داشته باشد و درعینحال از اوضاع احوال مردم ایران در زمان جنگ و روزهای ابتدایی حمله عراق بگوید. اما محتوا لابهلای داستان کمدی ناپدید میشود و اهمیت خود را از دست میدهد چراکه در این گیر و دار ماجرایی عاشقانه میشود هدف اصلی شخصیت تا آن ماجرای اصلی بیشتر کش پیدا کند. درواقع هدف قصه کشدارشدن است و برای این امر، باید لحظات کمدی قوی در فیلم حضور داشته باشد.
بنابراین آن ایده و داستان خلاقانه در حالتی نرمال و معقول با لحظات کمدی که به مانند تمام کمدیهای اخیر سینما در چارچوب کمدی اسلپاستیک است روایت میشود و مخاطب از آن لذت میبرد. شاید اگر همین ایده تبدیل به فیلمی درام میشد به انتها که میرسید حوصلهسربر و تکراری میشد اما این هوشمندی سازندگان بود که این ایده را کمدی کردند. البته واقعبین باشیم باید بدانیم که چنین ایدهای از همان ابتدا کمدیست و رگههای طنز حتی در اولین لحظه ایدهسازی به ذهن نویسنده رسیده است. بنابراین اولین نقطه قوت فیلم صددام میشود کمدیبودن یک ایده خلاقانه و هوشمندی در اجرای آن! اما در این کمدیبودن نقدهایی وارد است که در ادامه اشارهای به این موضوع خواهیم داشت.
بازهم شوخی جنسی و انحرافی
البته که انتظاری جز این نداشتیم، انگار بزرگترین و مهمترین ترفند نویسندگان کمدی برای خنداندن استفاده فراوان از شوخیهای جنسی و انحرافی است. فیلم صددام مملو از ممیزی و نکات منحرفکننده است. حتی بیشتر از بسیاری از فیلمهای پرفروش سالهای گذشته مثل هفتادسی، فسیل یا هتل! فیلم صددام شوخیهای کمتری از این سه فیلم دارد اما غلظت ممیزی آن بیشتر است. همین دلیل باعث میشود درحالیکه نصف سالن سینما از قهقهه نفسشان بند آمده، درصد دیگری حتی متوجه شوخی هم نمیشوند. شوخی جنسی هم گاهی لازم است و یک نوع از خنداندن است اما اینکه تکیه صرف فیلمساز این مسئله باشد، توی ذوق میزند. اگر صددام 10 لحظه کمدی با پتانسیل خنداندن داشته باشد حداقل 6 مورد از آن لحظات، با شوخی جنسی پیش میروند. حتی تکرار شوخی که یک تکنیک جذاب در کمدیسازی به شمار میرود هم پایبند به همین موضوع است و از غلظت ممیزیهایش کم نمیکند.
اگر این نقد را فاکتور بگیریم و صرفاً جریان خنداندن را زیر ذرهبین قرار دهیم صددام تاحدودی نمره قبولی میگیرد و میتواند مخاطب خود را بخنداند. رضا عطاران هم که خودش برای خنداندن کافیست و با تکیه بر تواناییهای او ریتم کمدی فیلم صددام شکل میگیرد. ایرادی هم ندارد! چه مشکلی دارد که یک کارگردان به قابلیتهای بازیگرش برای سرگرمکردن مخاطب تکیه کند؟ این موضوع باید توسط عام مردم پذیرفته شود. پدرام پورامیری نیز به این قضیه معتقد است و روی رضا عطاران حساب باز میکند. از کنش و واکنشهایش تا لحن و بیان خاص او که به بار کمدی فیلم قدرت میبخشد. پریناز ایزدیار، آزاده صمدی و عباس جمشیدیفر و البته امیراحمد قزوینی با رضا عطاران هماهنگ شده و تبدیل به وصله ناجور نمیشوند. موضوعی که در کمدیهای زیادی موردنقد قرار گرفته است. در فیلم صددام این موضوع حس نمیشود و اگر تحسینبرانگیز نباشد، جای ایرادگرفتن هم ندارد.
دیگر عناصر کمدی
مابقی عناصری که برای خنداندن طراحی شده هم تکراری و حتی وقیحانه هستند اما خنده خوبی میگیرند چون اجرای شیرینی دارند. وگرنه همان قضیه اعتیاد و تریاک چندین لحظه طنز خلق میکند، فاکتورهای دههشصتی بانمک به ریتم کمدی کمک میکند، مخفیکاری و دروغ و سوءتفاهم نیز به همان شکل لحظاتی کمدی میسازند. تکراری و همیشگیست اما انگار تبدیل به یک عادت شده و اگر اجرا جذاب باشد طبق معمول میخنداند. فیلم صددام هم این تفاوت را حاصل میکند و اگر شوخی جنسی یا تکراری در آن باشد، اگر بحث مواد و اعتیاد پیش کشیده شود میداند چگونه بازیگران و شخصیتهایش را هماهنگ کند تا در اجرا موفق باشد. به همین دلیل این فیلم در بار کمدی ایرادی درشت دارد که با اجرای متفاوت و جالب کمی غلظت عیب خود را کم میکند. نمیتوان نادیده گرفت اما میتوان همین موضوع که داستان، سعی در خلق تفاوت برای خنداندن داشته را پذیرفت.
فیلم صددام و آن احساسات زیرزیرکی
در فیلم صددام تکنیک خلق لحظات احساسی در کنار لحظات کمدی دیده میشود. تکنیکی که اخیراً در کمدیها بیشتر به چشم میخورد و انگار شگرد تازه فیلمسازان است. در زودپز هم دیدیم، در هفتادسی و حتی دایناسور هم مشاهده کردیم. صددام هم از این قاعده پیروی میکند و یک واقعیت افشانشده را به شکلی احساسی برای شخصیت فاش میکند. حقیقتی که مخاطب کاملاً از آن آگاه است. پس خلق لحظه احساسی نیازی است که فیلمساز حس میکند باید در فیلمش داشته باشد. آن هم در تقابل یک عاشق و معشوق جذاب و دوستداشتنی که مانع بزرگی بر سر راهشان دیده نمیشود. مانع جایی رونمایی میشود که نیاز است و البته کوچک هم نیست. فیلمنامه کاری میکند تا فقط همان مانع مهم، بشود تنها سنگ جلوی پای شخصیتها! اگر چیزی دیگر اضاف میشد، صددام به فیلمی شلوغ و نامنسجم تبدیل میشد اما نویسنده کار میدانست چه کند تا انسجام رعایت شود.
درواقع چاشنی عشق با منطق و برهان درستی وارد ماجرا میشود و ارتباطی کاملاً مستقیم دارد. اگر بهانه دیگری برای شرح ماجرا شکل میگرفت باورپذیری آن سخت میشد. تلاشهای شخصی که از صدام و دولت عراق نفرت دارد و درگیر بازی یک عده ازخدابیخبر شده باید بهانهای مقعول میداشت و عنصر عشق همان بهانه مناسب بود. برای گرهانداختن هم رقیبی عشقی (که البته آنقدرها جاندار و مستحکم نیست) وارد میشود. شخصی معتاد برای باجگیری میآید و گرهافکنیها هم منطق خوبی دارند. یکی از نقاط قوت و مثبت فیلم صددام همین موضوع است. چیز اضافی در فیلم زیاد نیست! نهایتاً چند دیالوگ و یا رفتارهای شخصیتی که برای کمدیترشدن لحظات طراحی شده بودند.
پایانبندی ؛ بینظم و عجولانه
پرده دوم فیلم صددام کش پیدا میکند، روز اول برای خرید حلقه، مخفیکاری، دروغ به حلیمه و یک پله پیشرفت و تمام! سکانس بعدی به روز دوم میرسد، یعنی خرید لباس، اما ادامهاش باز مخفیکاری، دروغ به حلیمه و یک پله پیشرفت و روز سوم که روز سخنرانی و البته عروسی است بازهم در همان ریتم کمدی و شوخ خود تکرار میکند. درواقع برای خنداندن و کمدیترشدن داستان، پرده دوم به طول میانجامد درحالیکه باید حداقل ماجرای عروسی خلاصه شود و ماجرای متفاوتی برای پیشروی تازه داستان داشته باشد. اما این موضوع به خوبی رعایت نمیشود و برای اینکه مخاطب حوصلهاش سر نرود مجیور است فیلم را عجولانه و بینظم به پایان برساند. مخاطب میفهمد چه شد، حتی تمام و کمال سرنوشت شخصیتها را درک میکند اما توضیح قابل قبولی نمیدهد و سریعاً از تمام اتفاقات تلخ شخصیتها میگذرد. نه احساسات برانگیخته میشود، نه جذابیت خاصی دارد.
انگار قرار است ففط تمام شود، چطور؟ مهم نیست. همینکه مخاطبین یکونیم ساعت خندیدند کافیست! بنابراین در پایانبندی، به سینما و مفهوم داستانسرایی وفادار نیست و با عجله داستان را تمام میکند. فیلم صددام در پایانبندی نقصی غیرقابل انکار دارد و سؤالات بیجوابی در حاشیه برای مردم کنار میگذارد. مثلاً مخاطب با خود میگوید چگونه ثریا بعد از 20 سال ازدواج نکرده درحالیکه از صلاح کاملاً بیخبر بوده است. اگر سرنوشت جدایی داشته در حد یک اشاره نیاز بود به مخاطب ارائه شود. یا سرنوشت حلیمه چه شد؟ چرا ناگهان در میانه راه کنار رفت و از ماجراهای مهمی که خودش یک پای شروعش بود حذف شد؟ و چندین و چند سؤال بیجواب دیگر که باید هوشمندانه در بطن پایانبندی ارائه میشد. درواقع رهاشدن فیلمنامه در دقایق انتهایی باعث شکلگیری این سؤالات میشود و یک نقص فراموشنشدنی را رقم میزند.
حرف آخر درباره فیلم صددام
مخلص کلام اینکه فیلم صددام قابل قبول است اما قطعاً انتظارات از آن بیشتر بود چراکه داستان جدیدی روایت میشد! داستان جدیدی که قبلاً حتی مشابهاش را ندیدیم. ضعفهای خردهریز اما این داستان جدید را کمی تکراری و تاحدودی مبتذل جلوه میکند و فیلمی با آن همه هیاهو تبدیل به یک فیلم معمولی میشود. شاید عناصری مثل کارگردانی و قاببندی جذاب و معقول است. در صحنهپردازی، طراحی لباس و حتی گریم هم عملکردی خوب دارد اما همینکه در اجرای کمدی و شوخیهای تکراری خود دیگر عناصر را کمرنگ و کماهمیت نشان میدهد خودش یک نقص بزرگ است. فیلم صددام یک فیلم معمولی با نکات نسبتاً قابل قبول است. یک فیلم متوسط آن هم درحالیکه دوست داشتیم رضا عطاران پس از دو فاجعه به نامهای ویلای ساحلی و قیف با کمدی قدرتمندتری به سینما برگردد.
قطعاً صددام بهتر از آن دو اثر بود اما بطور مستقل دوست داشتیم با فیلم بهتر و قویتری طرف بودیم. حداقل در زمینه کمدی! بههرحال امیدواریم وضعیت کمدی مملکت روزبهروز بهتر شود و با اینکه هنوز ضعفهایی بزرگ دارد اما چشمه امیدی برای بهترشدن وجود دارد. کمدینها و کمدیسازان قوی عمل میکنند و حتماً با توجه به علاقه زیاد مخاطبین، کیفیت خود را بهبود میبخشند. چراکه اگر سیل کمدی ویرانی به بار آورده باشد بالاخره آرام میگیرد و تبدیل به آبی گوارا و زلال برای تماشاگران خواهدشد. مطمئن باشید! شما هم اگر این فیلم را تماشا کردهاید نظرات خود را با ما در میان بگذارید و درباره نکات مثبت و منفی آن صحبت کنید. امیدواریم این نقد و بررسی برای شما مفید باشد و در تماشای فیلمهای سینمایی به شما کمک کند.
همچنین بخوانید :
نقد فیلم سینمایی هفتادسی ؛ کمی خوب ، کمی بد!
بررسی فیلم سینمایی زودپز ؛ به کمدی ایران امیدوار شدیم!
تحلیل فیلم سینمایی صبحانه با زرافهها ؛ کمدی خاص و سینمایی!