صبحانه با زرافه ها فیلم سینمایی کمدی ساخته سروش صحت که در آبانماه 1403 به روی پرده رفت و توانست به موفقیت بالایی در گیشه دست پیدا کند. فیلمی که بعد از «جهان با من برقص» دومین تجربه کارگردانی سروش صحت در سینما محسوب میشود و با کادر بازیگری پرستاره بهرام رادان، پژمان جمشیدی، بیژن بنفشهخواه، هوتن شکیبا و هادی حجازیفر به نمایش درآمده است. در این مطلب میخواهیم چند خطی در تحلیل این فیلم سینمایی بنویسیم و به اصطلاح به نقد آن بپردازیم. با ما همراه باشید و شما هم اگر این فیلم را تماشا کردهاید نظرات خود را بیان کنید!
هشدار: در نقد فیلم صبحانه با زرافه ها احتمال لورفتن داستان (اسپویل) وجود دارد!
آغاز و پایانی خاص و درگیرکننده
سروش صحت قصدی جز این نداشت که فیلمی بسازد متفاوت با فرمولهای همیشگی کمدی! فیلمی که هم محتوای ارزشمندی داشته باشد و هم تا حد امکان بخنداند. و به خوبی به هدفش رسید. صبحانه با زرافه ها از ابتدا هم قرار نبود فیلمی پرخنده باشد که مخاطب با زمینخوردن شخصیت، شوخیهای جنسی پرشمار و فاکتورهای نخنمای اسلپاستیک بخندد و هیچ پیامی هم دریافت نکند. البته که شاید نیت مخاطب برای رفتن به سینما همین است اما سروش صحت چیزی بیشتر از این نمیخواست. چرا؟ چون محتوا به گونهای خلق شده که ذهن بیننده دائماً درگیر باشد. لحظهای بخندد، لحظهای دل بسوزاند و حتی گاهی غمگین شود. این فیلم سینمایی با این اصول و قاعده ساخته شد. محتوا چیست؟ بلایی به نام اعتیاد و فاجعهای به نام مواد مخدر. پیامی که در ظاهر ساده است و تکراری اما هم به شکلی خاص فیلم آغاز میشود و هم درگیرکننده و متفاوت تمام!
صبحانه با زرافه ها آرام شروع میشود و ریتم کندی دارد، هرچند کمی حوصلهسربر است و نکته منفی است اما روند ایجاد موقعیتها منطقی است. ما باید بفهمیم که شخصیتها کجا میروند و وقتی میرسند چرا دلسرد شده و به مواد رو میآورند. این موضوع به یک روند اصولی برای ارائه نیاز دارد تا ما با جزئیات داستان را همراهی کنیم. شاید ریتم کند هم تکنیک سروش صحت بوده تا به مسئله اصلی برسد. بههرحال رمز و رازی پشت قضیه آغاز کند قصه هست که شاید ما از آن بیخبریم! در ظاهر ولی این ریتم برای مخاطب کمی کسلکننده میشود تا نقطه عطف اول و اتفاقاتی که مسیر زندگی رضا (پژمان جمشیدی) را تغییر میدهد. آنجا مخاطب به وجد آمده و بازی با ذهن مخاطب شروع میشود. کاری که سروش صحت در جهان با من برقص هم انجام داد و با معنای ساده فیلمش، مخاطبان را به فکر وادار کرد.
پایانبندی : بیست!
در پایان هم سروش صحت به تکنیک خود وفادار است و یک پایانبندی درگیرکننده، مرموز و عمیق به تصویر میکشد. برخی آن را درک نمیکنند و به آن ایراداتی وارد میکنند اما صبحانه با زرافه ها در هر چیزی ضعیف عمل کرده باشد، پایانبندیاش بسیار متفاوت و بامعناست. عنصری که در سالهای اخیر قوی ارائه نشده است. از فسیل، هتل و هاوایی تا پول و پارتی که همگی از کمدیهای پرفروش بودند اما علاوه بر ضعفهای گلدرشت اصلی، در پایانبندی ضعیف عمل کردند. صبحانه با زرافه ها اما اینگونه نیست و یک پایانبندی فکرشده و کاملاً سینمایی دارد. لحظهای باشکوه که برای مخاطبی که دارد پرده سینما را تماشا میکند مبهوتکننده و جذاب است. در پیام فیلم هم پایان، بهتر محتوایش را انتقال میدهد و سروش صحت با زیرکی تمام درست وقتی که مخاطب غمگین شده داستان را تغییر میدهد و میگوید اشتباه برداشت کردید.
شخصیتپردازی در صبحانه با زرافه ها
سروش صحت سابقه درخشانی در شخصیتپردازی دارد. از خانوم شیرزاد و دکتر نیما افشار در ساختمان پزشکان، پژمان و وحید در سریال پژمان، هوشنگ و خانواده در شمعدونی تا حبیب و رفقا در لیسانسهها و دوستان صمیمی در جهان با من برقص. در جدیدترین فیلمش یعنی صبحانه با زرافه ها اما ایرادی در شخصیتپردازی وجود دارد. برای شخصیت مجتبی (با بازی بهرام رادان) شخصیتپردازی خوبی انجام شده و برای شاهین (با بازی بیژن بنفشهخواه) قابل قبول است. اما رضا، پویان (هوتن شکیبا) و دکتر (هادی حجازیفر) به مخاطب خوب معرفی نمیشوند و در لایه ابتدایی و سطحی به آنها میپردازد. شاید فیلمسازان دیگری بودند این را میپذیرفتیم اما از سروش صحت انتظار یک شخصیتپردازی پرقدرت و جاندار داشتیم. البته تکرار میکنیم که شخصیت مجتبی خوب معرفی میشود و شاهین هم ضعیف نیست. از رویاهای مجتبی، ارتباطش با رضا و خانوادهاش و اوضاع کاری او باخبریم و بهتر او را میشناسیم.
پیشینه و انگیزههای شاهین را هم میفهمیم که چرا علاقه به دختران و مواد مخدر دارد. اینجا هم زرنگی سروش صحت بوده که نقطه عطف دوم را حولمحور شخصیت مجتبی میسازد تا مخاطب بهتر بفهمد و برای آن موضوع خاص دلش بسوزد. انگار خود سروش صحت میداند که در ساخت و پرداخت کاراکتر مجتبی بهتر عمل کرده است. از لحظه به هوش آمدن رضا تا درگیری با مجتبی و ادامه داستان و رسیدن به نقطه عطف دوم که فضا را متشنج میکند دوباره چراغ درگیری ذهن مخاطب و به چالش کشیده شدن او روشن میشود. ما بعنوان مخاطب چندینبار بازی میخوریم و روی لحظههای فیلم عمیق میشویم. و این یک نکته مثبت طلایی است که شاید تاحدودی ضعف شخصیتپردازی سطحی را میپوشاند. داستانسرایی و خلق ماجراها در صبحانه با زرافه ها آنقدر خاص و بامحتواست که ارزش تعریف و تمجید دارد.
ضعف پوشانده میشود؟
شخصیتها هم در باطن به خوبی ارائه نمیشوند اما بازیگری خوب بازیگران، شخصیت را با داستان همراه میکند و دوباره همان قضیه خلق ماجرای خوب این ضعف را کمرنگ جلوه میکند. تنها ایرادش همان موضوع همذاتپنداری است که در یک فیلم سینمایی اهمیت بسیاری دارد. در این فیلم به جز کاراکتر مجتبی با بقیه شخصیتها نمیتوان همذاتپنداری کرد و فقط میتوان بعنوان یک تماشاچی آنها را دوست داشت. آن هم بدلیل وجود بازیگران محبوب و البته داستانی است که مخاطب دوست دارد دنبال کند و به آن دقت کند. بنابراین شخصیتپردازی نسبتاً ضعیف یک امتیاز منفی برای صبحانه با زرافه ها محسوب میشود اما سروش صحت ترفندهایی اجرا کرده تا از این ضعف تاحدودی جلوگیری کند. حالا اینکه موفق شده یا خیر بسته به نوع نگاه هر مخاطب و سلیقه سینمایی هرکس متفاوت است.
عناصر کمدی صبحانه با زرافه ها
بعد از بحث شخصیتپردازی متوسط فیلم، بحث کمدیبودن و خنداندن فیلم به میان میآید که انصافاً مناسب و با حد و مرزی مشخص است. مدام با پراندن تکیهکلامهای مختلف و شوخیهای بیدلیل قصد خنداندن ندارد و منتظر موقعیت مناسب است برای خنداندن. از همین رو خیلی صحنههای پرخندهای وجود ندارد اما کاملاً حد و مرزی مشخص دارد و از حد خود فراتر نمیرود. چون اگر قرار بود بار طنز فیلم سنگینتر باشد سروش صحت به هدف اصلی خود و انتقال معنایی که در ذهن داشت نمیرسید. اما همان چند لحظه کمدی هم قدرتی ستودنی دارد و لحن همیشگی سروش صحت قابل لمس است. یعنی چه؟
در ابتدا سکانس رقصی سهنفره و ناگهانی از سه شخصیت اولیه فیلم میبینیم که جذابیت ویژهای دارد و با اینکه آرام، بیصدا و کماتفاق است اما پتانسیل خنداندن دارد. بازهم توانایی سروش صحت، مثل سکانسهای آوازخوانی در لیسانسهها که عالی و بینقص بود در سینما با شکلی جدید این صحنه را خلق کرد تا روی پرده جلوه کند. در ادامه سکانسهای دیگر مثل درگیری رضا با مجتبی یا سکانس ایتالیایی حرفزدن شخصیتها در رستوران خنده خوبی از مخاطب میگیرد و نمره قبولی را در عنصر خنداندن دریافت میکند. اما مشکل اینجاست که همزمانی اکران با فیلم «زودپز» ناخودآگاه مخاطبان را وادار به مقایسه میکند و اکثراً زودپز را خندهدارتر میدانند. زودپز خنده بیشتری میگیرد اما سبک متفاوتی دارد و همانگونه که گفتیم صبحانه با زرافه ها بیش از این نیاز نداشت و اگر عناصر کمدی بیشتر بود شاید حتی شکست میخورد و محتوای فیلم لابهلای این عناصر گم میشد.
((همچنین بخوانید : نقد فیلم سینمایی زودپز ))
پس به هیچ عنوان زودپز را با این فیلم مقایسه نکنید و بدانید که سروش صحت تا جایی که لازم است میخنداند. صبحانه با زرافه ها نیاز دارد تا ذهن مخاطب را درگیر کند تا محتوا را به خوبی ارائه کند. به وقتش میخنداند اما باید این خنده مرزبندیشده باشد تا وقتش که رسید مخاطب در باد خندیدن گیر نکرده باشد و لحظه موعود غمگین شود. همان غمگینی هم مرزبندی دارد و در سطحی منطقی باقی میماند تا تناقضی ضداشتیاق ایجاد نشود و مخاطب در داستان شناور بماند. حالا وقتی به پایان میرسد و مخاطب تازه میفهمد اوضاع از چه قرار است مطلب مهمی دستگیرش شده و به درک کافی میرسد. وای که اگر ریتم ابتدای فیلم کمی هیجانیتر بود یا شخصیتپردازی قدرتی مثل قلم همیشگی سروش صحت داشت. آنوقت با یک شاهکار بیرقیب طرفف بودیم که تحسین همه را برمیانگیخت!
کلام آخر؛
صبحانه با زرافه ها فیلمی شریف است و محتوای مهمی دارد که در روایت و ارائه این محتوا اغراق نمیکند و با ذهن مخاطب بازی میکند. به قول فریدون جیرانی، این فیلم سینما را زنده میکند. سروش صحت با اینکه صبحانه با زرافه ها دومین تجربه سینماییاش بود اما به خوبی میداند چه لحظاتی خلق کند که دقیقاً متناسب و هماهنگ با پرده سینما باشد تا مخاطب لذت کافی ببرد. و این موضوع هم در نویسندگی اهمیت دارد و هم کارگردانی حرفهای سروش صحت را ثابت میکند. بله، در بحث کارگردانی هم سروش صحت موفق عمل کرده و نقصی ندارد. قاب انتهایی شاهکار است! قابی که مخاطب در آن غرق میشود و دوست دارد مدتی طولانی آن را تماشا کند و سالن را ترک نکند. قطعاً تجربه تماشای این فیلم همانند اثر قبلی (جهان با من برقص) در خانه با سالن سینما فرق دارد.
بخاطر همین میگوییم سروش صحت دقیقاً متناسب با پرده سینما این فیلم را ساخت و تمامی اصول را رعایت کرد. صبحانه با زرافه ها کاملاً یک فیلم سینمایی است که اگر در شخصیتپردازی و ریتم ابتدایی خود نقص نداشت، یک اثر فوقالعاده و بیش از حد تحسینبرانگیز بود. شخصیتپردازی هم که اهمیتی بیپایان دارد و کوچکترین ایرادش، ضعف تلقی میشود. با وجود همین هم این فیلم ستودنی و جذاب است و نمره قبولی را میگیرد. چه در محتوا، چه در کارگردانی و پایانبندی محشرش و در داستانسرایی خوب و درگیرکنندهاش! اگر این فیلم را تماشا کردهاید نظرات خود را با ما در میان بگذارید!
عاقا افتضاح ترین و مسخره ترین و بی محتوا ترین فیلم قرن سینمای ایران همین صبحانه با زرافه ها هست
واقعاً حیف وقت و زمان و پولی که صرف کردیم برای دیدن این فیلم مزخرف
البته که ایراداتی داشت اما بهرحال نمیشه انقدر ازش بد گفت. فیلمی هست بسیار سلیقهای و متفاوت اتفاقاً توی متن نقد هم نوشتیم. ممنون از نظرتون
چند جایی خنده دار بود اما در کل فوقالعاده بدآموزی داشت
بستگی داره چطور به داستان نگاه کنید! البته بله برای سنین پایینتر موافقم . ممنون از نظرتون
به نظرم اتفاقا خیلی خوب بود و دقیقا آینه تمام نمای وضعیتمون بود
در مورد مردها که مدتهاست در رنج غوطه ورن….کاری براش نمی تونن بکنن و شادی واقعی مدت هاست که براشون گم شده ……تنها راهشون برای بیخیالی …اندک فراموشی است ….و اون هم بی ثباته …آرزوهاشون کوچک و بی مقدار برای بی پول و پولدار هم فرقی نداره .دعواهاشون سر مزخرفاته و معنای واقعی زندگیشون.شده مرگ….
بله کلاً سبک سروش صحت در سینما محتوای عمیق و درونی فیلمهاست و صبحانه با زرافهها هم حرف زیادی برای گفتن داشت. کاملاً نظر شما درسته