دنیای کمیک بوک و آثار ابرقهرمانی همیشه از پرطرفدارترین و مهیج ترین شخصیت ها (چه مثبت و چه منفی) رونمایی کرده است. چه شخصیت های دی سی (مثل بتمن، سوپرمن، فلش و …) و چه مارول (مثل مرد عنکبوتی، هالک، مرد آهنی و …). اما طبق نظریه بسیاری از منتقدین و طرفداران، مرد عنکبوتی بین مردم، محبوب ترین شخصیت در بین تمامی شخصیت های کمیک بوکی دنیاست.
سوای هر فیلم و سریال یا انیمیشنی که ساخته شده، خود کاراکتر مرد عنکبوتی را موشکافانه بررسی کنیم و ببینیم چرا طرفداران این ابرقهرمان، بیشتر از سایر شخصیت هاست. هرچند دیگر شخصیت ها هم طرفداران خود را دارند و شاید خیلی از شما مخالف این حرف باشید که مرد عنکبوتی محبوب ترین است! نخست بیایید سه مرد عنکبوتی ساخته شده در سینما را بررسی کنیم، یعنی سه گانه سم ریمی با بازی توبی مگوایر، دوگانه مرد عنکبوتی شگفت انگیز ساخته مارک وب و بازی اندرو گارفیلد و سه گانه جان واتس در دنیای ام سی یو با بازی تام هالند!
مرد عنکبوتی کلاسیک یا مدرن؟
به راحتی تفاوت هر سه شخصیت با یکدیگر قابل تشخیص است. توبی مگوایر، کلاسیک است. او با یک نیش عنکبوت تبدیل به اسپایدرمن میشود و فقط به یک لباس نیاز دارد. او حتی تار عنکبوت در بدن خودش تولید میشود و به هیچ ابزارآلات و نیروی ماشینی خاصی نیاز ندارد.
اندرو گارفیلد میانه است، او را هم یک عنکبوت رادیواکتیو نیش میزند و قدرت های ویژه میگیرد اما او با استفاده از هوش و تکنولوژی خودش را پیشرفته تر میکند، مثلاً وب شوتر (تارانداز) را خودش میسازد اما تا همینجا به تکنولوژی بسنده میکند و دیگر مسائل صرفاً به قدرت و توانایی خودش بستگی دارد.
ماجرای تام هالند اما فرق میکند. او که در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی معرفی و رسماً وارد دنیای MCU شد بسیار مدرن و پیشرفته است. در لباس او یک هوش مصنوعی قدرتمند به کار رفته. حتی وب شوتر او در انواع مختلف تار عنکبوت پرتاب میکند، لباس او مجهز به دوربینهای حرفهای است و حتی در قسمت سوم یعنی مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست او یک لباس مکانیزه و اتوماتیک دارد که بازوان آهنی آن قدرت چندبرابری به او میدهد. پس به وضوح این مرد عنکبوتی وابسته به تکنولوژی و هوش مصنوعی است.
مایلز مورالس ؛
جدیدترین مرد عنکبوتی معرفیشده، مایلز مورالس است که علاوه بر داستان بینظیرش (که بسیاری معتقدند صاحب عنوان برترین اثر سینمایی اسپایدرمن است)، شخصیت جذابی هم دارد. او مدرن است اما روحیاتی هنری دارد و با دیگران تفاوت بیشتری دارد. او باید به خودش باور داشته باشد تا تبدیل به اسپایدرمن بهتری شود و این ویژگی او را متمایز میکند. مایلز مورالس مرد عنکبوتی خاص سینماست که تا این لحظه انیمیشنهای مربوط به آن شاهکار بودهاند و بدون شک در لیست برترین آثار سینمایی تاریخ دنیا قرار میگیرند.
اما تفاوت و شباهت پیتر پارکر های این سه داستان در چیست؟
همه پیتر پارکر ها یتیم هستند و با زنعموی خود زندگی میکنند، در قسمت اول مرد عنکبوتی (2004) عمو بن میمیرد، در قسمت اول مرد عنکبوتی شگفت انگیز (2012) هم همینطور، اما در مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (2017) از ابتدا زنعموی پیتر مجرد است. این به کنار، پیتر پارکر اول و دوم وضع مالی مناسبی ندارند و یک زندگی معمولی را سپری میکنند اما این موضوع برای پیتر پارکر تام هالند صدق نمیکند، البته او هم ثروت آنچنانی ندارد اما بحث مالی او در فیلم مهم نیست و به آن اشاره ای نمیشود.
کدامیک باهوش تر است؟ اگر از دیدگاه علمی به این مسئله نگاه کنیم اندرو گارفیلد نبوغ بیشتری دارد، اما بطور کلی از منظر خلاقیت و هوش هر سه پیتر پارکر یا همان مرد عنکبوتی قابلیت های ویژه و منحصربفردی دارند. در مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست این موضوع بیشتر قابل فهم است، هر سه مشغول تهیه آنتی سرم هایی هستند تا شرورها را درمان کنند. حالا از فیلم ها جدا شویم و بپردازیم به خود شخصیت؛ به دلایلی بپردازیم تا بفهمیم چرا اسپایدرمن محبوب ترین است؟
مرد عنکبوتی / یک انسان معمولی ابرقهرمان؛
اگر به بطن شخصیت مرد عنکبوتی دقت کنید متوجه ساده بودن زندگی او میشوید، پیتر پارکر یک انسان کاملاً عادی و خیلی جوان که به مدرسه میرود اما با یک اتفاق ناگهانی تبدیل به یک ابرقهرمان مخفی میشود. اما این موضوع زندگی او را تغییر نمیدهد و او همچنان به زندگی ساده خودش ادامه میدهد.
نه مثل مرد آهنی (تونی استارک) ثروتمند، نه مانند دکتر استرنج درگیر جادو و طلسم، نه مثل هالک غیرقابل کنترل، نه مثل ثور؛ فضایی و ماورایی! به هر چهار اسم پیشین دقت کنید، در زندگی تونی استارک ثروتمند، پول و تکنولوژی های فوق حرفه ای همیشه دخیل است. دکتر استرنج هم به بهانه جادو و طلسم زندگی معمولی ندارد و همیشه مشغول دکتر استرنج بودن است. هالک هم که هنگام خشم و غضب قدرت هایی غیرقابل کنترل به او دست میدهد (البته این مشکل در دو قسمت انتهایی انتقامجویان رفع شد!)، ثور هم که از سیاره دیگری آمده و قدرت های ماروایی ذاتی دارد. مرد عنکبوتی اما از دل جامعه و به معنای واقعی از مردم است. پیتر پارکر به کنار، حتی مایلز مورالس (که هم در انیمیشن و هم در دنیای گیم شخصیت او را شناختیم) یک پسر جوان معمولی است که حتی اوایل از مرد عنکبوتی بودن ترس و واهمه دارد. با اینکه او از پیتر پارکر قدرت های بیشتری دارد. مثل نامرئی شدن و استفاده از قدرت الکتریسیته!
دیسی هم همینگونه است؛
مارول به کنار، در دی سی هم شخصیت ها معمولی نیستند، حداقل نه به سادگی اسپایدرمن! بتمن با اینکه محبوب و بسیار باهوش است و همه ویژگی های یک قهرمان جذاب را دارد اما ثروت او را احاطه کرده و یک زندگی مخفیانه غرق در پول دارد. سوپرمن هم از سیاره دیگری آمده است، آکوامن در آب زندگی میکند و طبیعتاً زندگی عادی انسان ها را ندارد. بنابراین اولین دلیل برای محبوب بودن شخصیت مرد عنکبوتی اینکه او یک انسان معمولی است و برای مخاطب عادی قابل درک تر است. این معمولی بودن به جاهای دیگری هم سرایت میکند و شخصیت را جذاب تر میکند. بطور مثال؛
مرد عنکبوتی 3 (2007) را به خاطر آورید. جایی که پیتر مغرور میشود و آن لباس سیاه او را از خانواده، دوستان و همه چیز دور میکند و روحیه خیرخواهی و کمک کردن او را به صفر میرساند. این یعنی او شخصیتی دارد که هر انسان عادی دارد. با قدرت ویژه وسوسه میشود، غرور به او دست میدهد. یا شکل دیگری که در انتها به خود میگیرد. پیتر با دو ابرشرور پرقدرت مواجه میشود؛ ونوم و مرد شنی! او به کمک احتیاج دارد چون علاوه بر مقابله با دو شرور، باید دوست خود مری جین را نجات دهد. او به کمک دوست صمیمی خود هری آزبورن برای پیروزی میجنگد. (چون هویت او پیش هری فاش شده و فرصت خوبی برای استفاده از اوست.)
در کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، مرد آهنی و کاپیتان آمریکا برای کمک از ابرقهرمانان دیگری که قدرت های ویژه دارند درخواست میکنند. اما پیتر در مرد عنکبوتی 3 از دوست صمیمی اش که نه قهرمان است و نه قدرت ویژه دارد کمک میخواهد.
عاشقترین شخصیت؛
شخصیت اسپایدرمن عشق را خیلی جذاب تر درگیر ماجراها میکند. در مرد عنکبوتی تام هالند، او به میشل جونز دل باخته و در پایان سومین قسمت لحظه پایان دوران عاشقی آن دو باعث خلق لحظه ای احساسی میشود. یا در مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2 (2014) سکانس غمگینی که گوئن جان خود را از دست میدهد. پیتر بخاطر این عشق و عذاب وجدانش، مرد عنکبوتی بودن را رها میکند و از هرچیزی میگذرد. البته که در همه شخصیت ها عشق به نوعی دخیل میشود، اوج این عشق و احساسات در انتقامجویان: پایان بازی (2019) درگیر داستان است. جایی که ناتاشا میمیرد و بروس بنر در عزای او زندگی به کامش تلخ میشود. یا جایی که تونی استارک خودش را فدا میکند و عشق او به خانواده اش لحظه ای غم انگیز را خلق میکند.
با این حال اسپایدرمن انگار به عشق اهمیت بیشتری میدهد و اولویت او عشق، خانواده و دوستانش است. در مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (2021) جایی که زنعموی پیتر میمیرد. یا در مرد عنکبوتی (2004) جایی که پیتر خود را در مرگ عمو بن مقصر میداند، در مرد عنکبوتی شگفت انگیز (2012) هم به همین شکل! همه این اتفاقات باعث ایجاد لطمه روحی سهمگین پیتر میشود.
عدم مقبولیت بین مردم؛
این شخصیت بین مردم مخالفین بسیاری دارد. بسیاری از پلیس ها و روزنامه نگارها از جمله جی جونا جیمسون (سردبیر دیلی بیوگل) با عملکرد او و بطورکلی مرد عنکبوتی مخالفت میکنند و این باعث میشود که مخاطب ارتباط بهتری با او بگیرد.
مرد عنکبوتی بینقص نیست؛
اسپایدی محبوب ما، بی نقص نیست و این از او یک قهرمان کامل میسازد. بله، درست شنیدید! مرد عنکبوتی مانند بسیاری از قهرمانان دیگر پرقدرت و جذاب هست اما نواقصی هم دارد. او بارها تا آستانه مرگ پیش میرود اما با هوش و خلاقیت بالای خودش میتواند به مبارزه بازگشته و ورق را به نقع خودش برگرداند. در انتهای مرد عنکبوتی 3 (2007) تا قبل از اینکه هری بیاید اکثر مردم قبول کردند که اسپایدرمن تمام شد، اما ورق برگشت! او شکست های زیادی میخورد، دغدغه های خانوادگی زیادی دارد، اعتماد به نفس نسبتاً پایینی دارد و آنطور که باید و شاید شخصیتی اجتماعی نیست. این یعنی او بی نقص نیست و این نقص از او یک قهرمان قدرتمند، جذاب و ایده آل میسازد.
به هر حال باید قبول کرد که او محبوب ترین شخصیت کمیک بوکی دنیاست. با اینکه شاید تعدادی فیلم و انیمیشن ضعیف از این شخصیت ساخته شده (مثل مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2، یا مرد عنکبوتی: دور از خانه). اما او هنوز همان قهرمان مهربان محله با طرفدارانی 7 تا 70 ساله است. حالا قطعاً هواداران این کاراکتر منتظر ساخت یک فیلم یا سریال از شخصیت جذاب اسپایدرگوئن هستند.
همچنین بخوانید : چرا جوکر یک ابرشرور محبوب است؟
سویشرت آستین بلند پسرانه طرح اسپایدرمن ؛؛ از اینجا بخرید!!