در این پست تصمیم گرفتیم چند دیالوگ ماندگار و جذاب از فیلم و سریالهای ایرانی را برای شما عزیزان قرار دهیم. امیدواریم از خواندن این دیالوگها لذت ببرید و از گروه هنری دیباسین حمایت کنید.
دیالوگ ماندگار مارمولک ؛ پیمان قاسمخانی ، کمال تبریزی
– فکر نکنید خداوند شما را فراموش کرده… شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است. اینقدر به فکر راههای دررو نباشید. خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست. خدا، خدای آدمهای خلافکار هم هست… و فقط خداست که بین بندگانش فرقی نمیگذاره… او اِند لطافت… اِند بخشش… اِند بیخیالشدن… اِند چشمپوشی و رفاقت است.
دیالوگ ماندگار جدایی نادر از سیمین ؛ اصغر فرهادی
– من همهی زندگیمو باختم. منو از حبس میترسونی؟ برو از خدا بترس!
– چیزی که غلطه، غلطه… حالا هرکی میخواد بگه… هرجا هم نوشته باشن!
دیـالوگ مانـدگار بید مجنون ؛ مجید مجیدی
– از وقتی که تصمیم گرفتم دیگه نبینم، خیلی چیزا دیدم.
دیالوگ ماندگار روز واقعه ؛ بهرام بیضایی ، شهرام اسدی
– چرا به بتهای مرده سنگ بزنم؟ وقتی بتهای زنده فراونند…
دیالوگ ماندگار آدم برفی ؛ داوود میرباقری
– اگه دو نفر به قیمت دوستی مجبور شن به هم دروغ بگن، بهتره تنهایی بشینن، به چیزایی که دوست دارن فکر کنن؛ تو این دیار برد با اوناییه که از مخشون کار میکشن. بخوای از دلت مایه بذاری سوختی!
دیالوگ ماندگار لیلا ؛ داریوش مهرجویی
– تازه میبینم آدم چقدر میتونه یکی رو دوست داشته باشه… حالا میفهمم که، عشق هم میتونه مثل یه موجود زنده رشد کنه، بزرگ بشه…
دیالوگ ماندگار دلشدگان ؛ علی حاتمی
– وقتی هوای شهرت مطلوب نیست، خانهای که دلتنگ حصارش نشی نعمته، و ما شاکر به این نعمتیم.
دیـالوگ مـاندگار رنگ خدا ؛ مجید مجیدی
– میدونی چیه؛ هیچکی منو دوست نداره… من میدونم، چون نمیبینم. همه از دست من میخوان فرار کنن… معلممون میگه خدا شماها رو دوست داره چون نمیبینید. ولی من گفتم خانوم، اگه ما رو دوست داشت چرا ما رو نابینا کرد تا اونو نبینیم… بعد گفت: خدا دیدنی نیست، ولی همهجا هست، میتونید اونو حس کنید. گفت: شما با دستاتون میبینید. حالا من همهجا رو میگردم تا یه روزی بالاخره دستم به خدا بخوره، اونوقت بهش میگم… هرچی تو دلم هست… بهش میگم.
دیالوگ ماندگار حاجی واشنگتن ؛ علی حاتمی
– فکر و ذکرمان شده کسب آبرو… چه آبرویی، مملکت رو تعطیل کنید، دارلایتام دایر کنید درستتره. مردم نان شب ندارن، شراب از فرانسه میآید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد میکند، نفوس، حقالنفس میدهند، باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله، از مصیبت مردم، میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی. سر بریدن ز ختنه سهلتر. ریخت مردم از آدمیزاد برگشته، سال کبر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تکیده از تریاک…
دیالوگ ماندگار شوق پرواز ؛ حسین ترابنژاد ، یدالله صمدی
– پرواز اندازهی آدمیو برملا میکنه، هرچی بالاتر میری، بالا و بالاتر میری، دنیا از دید تو بزرگتر میشه و تو از دید دنیا کوچکتر!
دیالوگ ماندگار یک تکه نان ؛ محمدرضا گوهری ، کمال تبریزی
– شاید خیلی چیزا که واسه همه از بین رفته و کار نمیکنه، واسه تو زیباترین نشونه باشه وقتی دلت با خداست.
دیالوگ ماندگار دندان مار ؛ مسعود کیمیایی
– یکجا هست که باید وایستی، یکجا هم هست که، باید در ری اما خدا نکنه جای این دوتا با هم عوض شه، که دیگه تا آخر عمر بدهکار خودتی…