در انتهای بـخـش اول این مقاله گفتیم که دینامیت واقعاً فیلم خوبی نبود و لایق این حجم از فروش نبود. باید به دینامیت لقب فیلم تماماً تجاری را دارد اما چرا؟ در این مقاله قصد داریم فیلم‌های دیگر مسعود اطیابی که به فروش بالایی دست پیدا کرده‌اند را یک بررسی کوتاه کنیم و ببینیم که کدام‌یک اثر بهتری بوده و آیا لایق چنین فروشی بوده است؟

 

دینامیت غرق در شوخی‌های سطحی ؛

 

فیلم دینامیت

 

فیلم دینامیت پر از شوخی‌های سطحی بود. کمی جوک و لطیفه‌های فضای مجازی، با شخصیت‌های بانمک تلفیق شده بود و شده بود یک فیلم کمدی! قصد بی‌احترامی نیست اما دینامیت واقعاً فیلم بدی بود و اصلاً لیاقت چنین فروشی را نداشت. انتشار تیزر فیلم خیلی به فروش کمک کرد و تاثیر به‌سزایی در کشاندن مخاطب به سینما داشت. تیزری که پر از هیجان و تنش‌های کمدی بود و به شکلی هوشمندانه ساخته شده بود. با دیدن تیزر با چنین کادر بازیگری، مردم ترغیب شدند تا دینامیت را در سینما ببینند و منتظر انتشار نسخه خانگی آن نمانند.

فیلم میخواهد یک پیام برساند. اینکه زندگی واقعی نه شکل زندگی برادران بسیجی است و نه شکل خواهرانی که از آن‌طرف بوم افتاده‌اند اما آنقدر کمدی و شوخی‌هایی که دچار ابتذال شده بودند در فیلم زیاد بود که پیام فیلم گم شده بود و مخاطب منتظر کری‌خوانی‌های خنده‌دار شخصیت‌ها بود. دینامیت میتوانست پیام مهمی را به گوش مخاطب برساند اگر جدی‌تر و خلاقانه‌تر ساخته میشد اما اطیابی و رفقا خودشان را دست‌کم گرفتند و تعدادی جوک و کری‌خوانی را با هم ترکیب کردند تا مردم را بخندانند.

پایان‌بندی فیلم هم یک ریتم تند و عجولانه داشت. انگار اطیابی در انتهای ماجرا خسته شده و میخواسته زودتر داستان دینامیت را به پایان برساند. نتیجه‌گیری خیلی قابل‌باور و بدون کنش یکی از ضعف‌های بزرگ فیلمسازان در پایان‌بندی است که اطیابی در این فیلم این ضعف را نشان داد.

خلاصه که دینامیت فیلم خوبی نبود و واقعاً لیاقت چنین فروشی را نداشت. البته باید افزایش نرخ بلیت را هم محاسبه کنیم و با فیلم‌های گذشته مقایسه نکنیم اما خب به تعداد مخاطب هم توجه کنید می‌فهمید که دینامیت فیلم پربیننده‌ای بود، با اینکه لایق این همه توجه نبود.

 

انفرادی فرق داشت ؛

 

فیلم انفرادی

 

فیلم انفرادی بعد از دینامیت به سینما آمد و به جرئت میتوان گفت قوی‌ترین اثر مسعود اطیابی بود و تاحدی لیاقت فروش بالایش را داشت. انفرادی با بیش از 77 میلیارد تومان فروش تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما شد و انصافاً هم فیلم بدی نبود. اما ضعف‌های گل‌درشتی هم داشت که نمیتوان آن‌ها را نادیده گرفت.

کمدی متفاوت انفرادی، شخصیت‌پردازی حساب‌شده و خلق موقعیت‌های کمدی نوین که برای مخاطب تازگی داشت، انفرادی را تبدیل به یک اثر خوب و قابل‌توجه کرد. در ابتدا باید درباره نحوه شکل‌گیری داستان گفت. منطقی‌ترین شکل ممکن برای آشناشدن سه شخصیت با هم و بی‌خانمان شدن آن‌ها در این فیلم مشاهده شد. با اینکه خیلی تازه و جدید بود اما هیچ اغراقی نداشت و شروع داستان یک منطق درست و حسابی داشت.


همچنین بخوانید : باید فیلم‌های بیشتری درباره تاریخ ایران ساخت!


بازی رضا عطاران هم که مثل همیشه خوب بود، احمد مهرانفر نیز با لهجه جدیدش مخاطب را راضی کرد. اما مهدی هاشمی یک دنده عقب تند و تیز گرفت و با این‌که در عرصه بازیگری سابقه خوبی دارد در این فیلم با لحظاتی مضحک و مسخره‌بازی خودش را یک پله پایین برد. دقیقاً همان کاری که با تگزاس 2 و با همین کارگردان انجام داد. شاید بهتر است مهدی هاشمی دنبال فیلمنامه‌های دیگری باشد و دور مسعود اطیابی را خط قرمز بکشد. این میشود اولین ضعف گل‌درشت فیلم انفرادی؛ بازی بسیار ضعیف مهدی هاشمی!

سکانس‌های اکشن و جلوه‌های ویژه نیز سطح پایین بود و نمیشود از آن تعریف کرد. اما انفرادی فیلم نسبتاً خوبی بود، حداقل از تگزاس و دینامیت بهتر بود. چرا؟

 

یک دغدغه با روایت کمدی ؛

 

فیلم انفرادی مسعود اطیابی

 

انفرادی یک دغدغه را نمایش می‌داد و برخلاف دینامیت توانست پیامی را به مخاطب برساند. انتقاد از اختلاس و عملکرد مسئولین اصلی‌ترین پیام فیلم بود که واضح هم بود اما با لحن و موقعیت‌های کمدی روایت شد و کمدی‌بودنش موفق هم بود. شوخی فیلم نسبت به آثار قبلی اطیابی هم حرفه‌ای‌تر بود و هم خنده بیشتری از مخاطب گرفت و این نقطه قوت فیلم بود. لحظات کمدی جدید و دور از کلیشه و اغراق که بازهم دچار ابتذال شده بود.

شاید با خواندن این متن درباره انفرادی از خود سوال کنید که چرا گفتیم این فیلم، فیلم خوبی بود؟ حق دارید، ایرادهای فیلم را نمیشود نادیده گرفت اما نسبت به دینامیت و تگزاس، انفرادی اثر بهتری بود. هرچند لیاقت صدرنشین‌شدن در گیشه را نداشت و فیلم‌هایی مثل قهرمان اصغر فرهادی، برادران لیلای سعید روستایی (درصورت اکران) و اسامی دیگری از انفرادی لایق‌تر بودند اما در این روزگار مردم به خندیدن احتیاج بیشتری دارند و در سینما، دنبال پیام و دغدغه نمی‌گردند. شاید حق هم دارند.

در این زمان که این مقاله را نوشتیم، جدیدترین اثر مسعود اطیابی یعنی بخارست در حال اکران است و تا اینجا موفق هم ظاهر شده است. بخارست هم یک اثر ضعیف دیگر از اطیابی است اما چه میشود کرد؟ بازهم باید گفت؛ مردم امروزه در سینما دنبال خنده‌های گم‌گشته خودشان می‌گردند. تحلیل بخارست باشد برای زمانی‌که نسخه نمایش خانگی آن منتشر شد. نظر شما راجع‌به سینمای مسعود اطیابی چیست؟