برادران لیلا آخرین ساخته کارگردان کاربلد و باهوش سینمای ایران یعنی سعید روستایی است. فیلمی که دچار حواشی فراوانی شد و به اکران نرسید و سرانجام پس از مدتی نسخه نمایش خانگی آن (که در فرانسه اکران شده بود) لو رفت و مردم به تماشای آن در خانه خود پرداختند. برادران لیلا بسیار موردتوجه قرار گرفت و با توجه به استقبال بی نظیر مخاطبین میتوان حدس زد که اگر این فیلم در سینماهای ایران اکران میشد قطعاً رقم فروش بالایی برای این فیلم ثبت میشد و شاید رکوردهایی در تاریخ سینما جابهجا میشد. اما بههرحال این اتفاق نیفتاد. در این مقاله قصد داریم چند کلامی درباره این فیلم بگوییم، فیلمی که در یک جمله میتوان گفت مغز استخوان ما را سوزاند و مخاطب را تا حد زیادی غمگین کرد.
– از کادر بازیگری برادران لیلا چه بگوییم؟
سعید روستایی از اولین کارش یعنی ابد و یک روز از زوج پیمان معادی و نوید محمدزاده استفاده کرد و در هر سه کارش موفق بود. متری شیش و نیم و برادران لیلا نیز دیگر تجربههای مشترک این سه چهره بودند. فرهاد اصلانی نیز در متری شیش و نیم نقش خوبی بازی کرده بود و تجربه موفقی از همکاری این چهار نفر ثبت شد. سعید روستایی در سومین فیلم خود کادر بازیگری بسیار کاربلد و پختهای را به کار گرفت. ترانه علیدوستی، نوید محمدزاده، فرهاد اصلانی، پیمان معادی، سعید پورصمیمی و دیگر بازیگران که موفق ظاهر شدند. در مجموع باید گفت یک کادر بازیگری کاملاً استاد که تشکیل چندضلعی جذابی داده بودند و پربازیگربودن فیلم به یک منطق درست و حسابی و یک ارتباط جذاب بین مخاطب و کاراکترها رسیده بود.
در یک کلام باید گفت همه بازیگران عالی بودند و نقصی نمیتوان به آنها وارد کرد. پیمان معادی نقش خاص خود را مثل همیشه درجه یک و شگفتانگیز بازی کرد، فرهاد اصلانی که انگار برای بازیگری زاییده شده و سعید پورصمیمی که از تمام تجربیاتش کمال استفاده را کرد. ترانه علیدوستی و نوید محمدزاده هم که اگر در حواشی غرق باشند هم باید قبول کرد بازیگران استاندارد و فوقالعادهای هستند و باید آنها را تحسین کرد.
همچنین بخوانید : مثل یک بیننده ؛ چند خطی در ستایش پوست شیر
چند لحظه جذاب و تحسینبرانگیز در فیلم وجود داشت. نخست صحنه ابتدایی یعنی اضطراب و فرار علیرضا (نوید محمدزاده) از کارخانهای که غرق در اغتشاش و خشم کارکنان است. نوید محمدزاده این صحنه را درخشان کار کرد. صحنه دوم در عروسی پسر بایرام جورابلو و رقص شگفتانگیز فرهاد اصلانی و پیمان معادی، یک سکانس رقص جادویی که اعجاب بازیگران این دو را به رخ کشید!
صحنههای زیادی وجود داشت اما در سکانس پایانی یعنی لحظه تولد دختر پرویز که علیرضا متوجه مرگ پدرش میشود و نمیتواند واکنشی داشته باشد. او با همان حال بد و گریه و بغض میرقصد و با دختران جشن میگیرد. این بازیگری را باید تا سالها تحسین کرد. هر حاشیهای دور و بر نوید محمدزاده است به ما که مخاطب سینماییم ارتباطی ندارد اما بیایید واقعبین باشیم. نوید محمدزاده بازیگر بسیار توانمندی است و نمیتوان به نقشآفرینیهای درخشان او ایرادی وارد کرد. آقا نوید؛ دمت گرم!
– یک فیلم کاملاً حرفهای و درستحسابی ؛
طبیعتاً این فیلم چیزی جز حقیقت را بیان نمیکرد. نه گرفتار سیاهنمایی میشد، نه اغراق و کلیشه داشت و نه ناله بیهوده و زیاد از حد داشت. هر چه بود چیزی جز حقیقت نبود و مشخص بود روستایی برای حمایت از قشر ضعیف جامعه به درک بالایی رسیده است. پیام فیلم چه بود؟
قطعاً انتقاد از عملکرد مسئولین و شکایت از وضعیت گرانی و تورم اصلیترین پیام فیلم بود. اما چیزهای دیگری هم در برادران لیلا نهفته بود. خرافات: اینکه هنوز هم کسانی هستند برای باورهای پوسیده و قدیمی همه آینده و زندگی فرزندانشان را تباه کنند! اینکه هنوز هم پسربودن به دختربودن مقدم است و دختر فقط وظیفه خدمتکردن بدون پیشرفت و زندگی مستقل دارد.
خردهپیامهای دیگر فیلم هم که تماماً به هم مرتبط میشد و این همان چیزی است که یک فیلم سینمایی حرفهای نیاز دارد. بخاطر مشکلات شخصی مثل تعدیل نیروی کارخانه علیرضا دنبال راهی برای فرار از بیکاری و البته خانوادهاش بود. پرویز که با فقر و بیکاری دست و پنجه نرم میکرد اما به سرکوبها و تحقیرهای پدرش تن داده بود. منوچهر که با طلاق همسرش و یک کلاهبرداری حرفهای از همکار سابقش مقابله میکرد. لیلا هم که اصل کار بود و از دیدن وضعیت اسفبار خانوادهاش رنج میکشید. همه این پیامها شاید در ظاهر سیاهنمایی و ناامیدی را نشان دهد اما اینطور نیست! همه حقیقت غیرقابلانکار جامعه است.
چرا میگوییم برادران لیلا یک فیلم حرفهای بود؟ قطعاً اگر فیلمسازی بتواند چندین پیام را به هم مرتبط کند میتواند ادعا کند که زبان حرفهای سینما را بلد است. سعید روستایی با ابد و یک روز و متری شیش و نیم هم این را قابت کرد اما در برادران لیلا بهترشدن خود را به رخ کشید. روستایی همه پیامهای فیلم را به دو چیز معطوف کرد. اول وضعیت جامعه و دوم تنگنای فرزندان برای خرافاتی که از بزرگان به ارث رسیده است. این یعنی همان اثر هنری حرفهای که برادران لیلا را به یک فیلم خوب تبدیل میکند.
– مغز استخوان ما سوخت آقا سعید ؛
برادران لیلا فیلم دردناکی است، خواهناخواه (حتی اگر کسی وضعیت جامعه را درک نکند!) دلت برای شخصیتها میسوزد. دلت میخواهد آنجا باشی و کاری کنی تا مشکل لیلا، فرهاد، منوچهر، پرویز و علیرضا را حل کنی! در یک کلام، آقا سعید روستایی عزیز و استاد؛ مغز استخوان ما را سوزاندی! با اینکه خیلی غمگین شدیم از تماشای این زندگی دردناک اما از تو ممنونیم که به ما فهماندی حال مردم را درک کنیم! قطعاً نمونههای زیادی لیلا و برادران در جامعه وجود دارد اما ما آنها را نمیشناسیم و بدتر آنجاییست که نمیدانیم باید چه کنیم؟!
خلاصه که برادران لیلا خیلی معنادار و پرمفهوم بود و آنقدر عمیق وارد جامعه شده بود و از قضر ضعیف جامعه حمایت میکرد که باید برای این پیام سعید روستایی را تحسین کرد. نمیتوانیم این فیلم را با ابد و یک روز و متری شیش و نیم مقایسه کنیم. به نظر خود بنده متری شیش و نیم شاهکار بیمانندی بود که بهترین اثر روستایی است اما همه این اعتقاد را ندارند و حق هم دارند. چراکه برادران لیلا بینظیر بود. حالا اگر ایرادهایی هم داشت ما نمیتوانیم به آن اشاره کنیم و چون از پیام فیلم نهایت لذت را بردیم میخواهیم از سعید روستایی حمایت کنیم. توقیف فیلم ناجوانمردانه و بیانصافی بود اما هرچه بود تمام شد و مردم فیلم را دیدند و لذت هم بردند. از غمگینشدن و عصبیشدن برای این فیلم لذت بردند و چه چیزی از این بهتر؟ این یعنی برادران لیلا یک فیلم خوب و کمنقص است! شما هم نظرتان را راجعبه این فیلم با ما در میان بگذارید.