در دنیای خیالی خود این فیلم‌ها را بسازید!

بیایید با هم فیلم بسازیم

خواندن این مطلب

6 دقیقه

زمان میبرد!

در دنیای خیالی خود این فیلم‌ها را بسازید!

شاید داستان‌های بی‌شماری در دنیا وجود داشته باشد که تبدیل به تصویر نشده‌اند. شاید انیمیشن‌های زیادی باشند که لایواکشن آن‌ها ساخته نشده است و رمان‌ها و بازی‌هایی که هنوز به فیلم یا سریال تبدیل نشده‌اند. امروزه کمپانی‌های مختلف و در راس آن‌ها دیزنی که تجربه زیادی در انیمیشن‌سازی کسب کرده بیشتر به ساخت لایواکشن روی می‌آورد و حتی بسیاری از اوقات موفق نمی‌شود. بعنوان مثال انیمیشن «شیر شاه» بهتر بود یا لایواکشن آن در 2019؟ «علاءالدین» در انیمیشن جذاب‌تر بود یا لایواکشن؟ یا «صد و یک سگ خالدار»ی که کوین لیما در 2000 ساخت، جذابیتی به اندازه انیمیشن کلاسیک و فوق‌العاده‌اش داشت؟ اما درمقابل لایواکشن‌های موفقی هم ساخته شده است مثل «کروئلا» یا «کتاب جنگل»! در این مقاله اما لایواکشن صرفاً مقصود ما نیست و می‌خواهیم علاوه بر آن چیزهای دیگری را مرور کنیم که اگر تبدیل به فیلم شوند امکان دارد جذاب باشند و فیلم موفقی لقب بگیرند. پس بیایید با هم فیلم بسازیم!

بیایید با هم فیلم یا سریالی از «Red Dead Redemption» بسازیم؛

بیایید با هم فیلم یا سریالی از «Red Dead Redemption» بسازیم

بازی Red Dead Redemption که راکستار آن را ساخت یک انقلاب هنری در عرصه بازی‌سازی دنیا بود. مخصوصاً قسمت دوم آن که با جزئیات فراوان، خلاقیت هنری، داستان پرتنش و فضاسازی‌هایش در دل گیمرهای سراسر دنیا جا باز کرد. امتیاز قسمت دوم این بازی در IMDb عدد حیرت‌انگیز 9.7 را نشان میدهد و در استیم که تخصصی‌تر به بازی‌ها می‌پردازد نمره 9 به این ویدئوگیم اعطا شده است. حالا بیایید فکر کنیم اگر فیلم یا سریالی از این بازی ساخته شود چه خواهدشد؟ هرچند آنقدر انتظارات بالاست و آنقدر خود بازی محبوبیت دارد که به نظر نمی‌رسد ساخت یک فیلم از روی آن عقلانی باشد، اما خود تصورکردن آن که ایرادی ندارد.

در مرحله اول باید فیلمنامه جان‌دار و مستحکمی از روی بازی نوشته شود. کم نداشتیم در طول تاریخ که از روی یک بازی فیلمی ساخته شده اما موفقیت آن‌چننی را کسب نکرده است. پس سازنده‌ای اگر در فکر ساخت چنین اثری باشد باید نخست به فیلمنامه‌نویسی اهمیت ویژه‌ای بدهد. بعد از آن نوبت به انتخاب بازیگری مطمئن و مناسب می‌رسد. جان مارستون که شخصیت اصلی قسمت اول بازی است و آرتور مورگان قهرمان قسمت دوم را تصور کنید! چه بازیگری می‌تواند نقش این‌ها را ایفا کند؟ راجر کلارک مسئولیت صداپیشگی این شخصیت را داشته است و خودش نیز بازیگری میکند ولی ما که داریم تصور می‌کنیم، بیایید یک سوپراستار را در نقش این قهرمان ببینیم. بعنوان مثال لئوناردو دی‌کاپریو به نظر به این نقش میخورد. او در فیلم «جزیره شاتر» نقشی را بازی کرد که در لحن و رفتار و حتی استایل تاحدی به آرتور مورگان شبیه است (اما در داستان و شخصیت‌پردازی کاملاً متفاوت که به هم هیچ ربطی ندارند!) البته که دی‌کاپریو همه نقش‌ها را می‌تواند به بهترین شکل اجرا کند. پس اگر او را انتخاب کنیم اطمینان خواهیم‌داشت که از عهده این نقش برمی‌آید. اما اگر بازیگران وسترن را انتخاب کنیم که میشود نورعلی‌نور! مثلاً جان وین، کلینت ایستوود یا استیو مک‌کوئین اگر در این نقش باشند چه می‌کنند؟ ولی ممکن نیست چون کلینت ایستوود در آستانه 94 سالگی است و جان وین و استیو مک‌کوئین سال‌هاست که درگذشته‌اند.

«مهاجران» و دیگر انیمه‌ها را بازسازی کنیم؛

«مهاجران» و دیگر انیمه‌ها را بازسازی کنیم

«مهاجران» یا در نام اصلی‌اش «لوسی رنگین‌کمان جنوب» یکی از انیمه‌های جذاب دهه 1980 میلادی بود که بر اساس رمان «رنگین‌کمان جنوبی» ساخته شده بود. از آنجایی که این مجموعه در قالب تصویر شهرت بیشتری مخصوصاً بین ما ایرانی‌ها پیدا کرد پس بد نیست به این فکر کنیم که نسخه‌ای سینمایی یا سریالی از آن ساخته شود. داستان خانوادگی این انیمه و پیام‌های جذابی که در دل داستانش نهفته بود از ویژگی‌های مثبت این انیمه سریالی بود. مثلاً سختکوشی، اهمیت به خانواده، امیدواربودن، حق و ناحق و دیگر دغدغه‌هایی که هم در رمان بود و هم در سریال! حالا برفرض که فیلمنامه هم خوب و حرفه‌ای نوشته شد و کارگردان خوبی هم برای آن انتخاب شد. دیگر چه انتظاراتی داریم؟

روایت خانوادگی، مهم‌ترین چیزی است که باید به آن بپردازیم. نباید چنین داستانی را از فضای خانوادگی‌اش دور کنیم. پس حتماً حواس خود را جمع کنیم که نتفلیکس دخالتی در ساخت مهاجران نداشته باشد چون بطورکلی ماجرا عوض میشود و چیزهایی می‌بینیم که اشاره نکنیم بهتر است. دومین نکته حائز اهمیت برای ساخت چنین اثری شخصیت‌پردازی دقیق آن است. یعنی نباید شخصیت‌ها کپی‌برداری شوند و باید با دقت و تسلط کافی، کاراکترهای داستان مثل لوسیمی، کلارا و دیگران تکمیل شوند چون فضای روایی با انیمیشن تفاوت زیادی دارد. و – به نظر ما – آخرین نکته‌ای که باید آن را رعایت کرد ساخت و پرداخت یک فضای کلاسیک و سنتی است که در انیمه هم آن را دیده‌ایم . نباید فضای بصری تغییر آنچنانی کند چون همان کوه و جنگل، همان درختان و همان خانه‌های چوبی است که جذابیت ماجرا را دوچندان میکند. حالا میشود با خلاقیت تغییرش داد اما حذف‌کردن آن یا مدرن‌سازی فضای چنین داستانی منطقی به نظر نمیرسد.

دیگر انیمه و انیمیشن‌هایی از گذشته بوده که محبوبیت زیادی پیدا کرده است و اگر همانند «آنِ‌شرلی» به دنیای لایواکشن راه پیدا کنند می‌توانند موفق ظاهر شوند. مجموعه‌هایی مثل «خانواده دکتر ارنست» (با نام اصلی خانواده سوئیسی رابینسون) یا «بچه‌های کوه آلپ» (با نام اصلی داستان آلپ: آنتِ من) و حتی «بابا لنگ‌دراز» که دارای داستانی میخکوب‌کننده و دوست‌داشتنی بوده‌اند. اگر بخواهیم بازهم مثال بزنیم هزاران انیمه و انیمیشن وجود دارند که دوست داریم بازسازی کنیم.

بیایید با هم فیلم زن عنکبوتی را بسازیم؛

بیایید با هم فیلم زن عنکبوتی را بسازیم

به نظر مارول چنین پروژه‌ای را در دستور کارش دارد. گفته شده سیدنی سوئینی قرار است نقش اسپایدرگوئن یا زن عنکبوتی را در یک پروژه ایفا کند. حالا معلوم نیست در یک اثر مستقل یا در یک پروژه ام‌سی‌یو و یک کراس‌اوور! قبلاً هم در این مقاله گفتیم که باید اسپایدرگوئن ساخته شود و از دنیای انیمیشن به دنیای لایواکشن هم راه پیدا کند چون شخصیت جذابی است و مخاطب از آن استقبال میکند. اما در نظر ما اما استون بهترین گزینه بود. چراکه هم تجربه حضور در مارول و آثار اسپایدرمن را دارد و هم دقیقاً نقش گوئن را بازی کرده است. پس میتواند درک بالایی از این شخصیت داشته باشد.

روابط سیت‌کام‌ها را ترکیب کنیم؛

تد و ریچل

بیایید با هم فیلم یا سریالی از ترکیب سیت‌کام‌ها بسازیم. طبیعتاً جذاب نخواهدبود اگر همه شخصیت‌ها را در یک فیلم بگنجانیم! ازدحام کاراکتر و داستان آنقدر ما را سردرگم میکند که 300 قسمت سریال هم برایش کافی نخواهدبود. اما می‌توانیم شبیه به یک کراس‌اوور چنین چیزی را تصور کنیم. مثلاً تد در سریال «آشنایی با مادر» که همواره روابط آزاردهنده‌ای داشت و همیشه ذهنش درگیر مسئله ازدواج و عاشق‌شدن بود را با دختری از سریال «فرندز» مواجه کنیم. ریچل هم رفتار مشابهی داشت، او سردرگم بود و تا آخرین لحظه راس را انتخاب نکرد اما در انتها به عشق خود پی برد. حالا درست که راس و ریچل برای هم ساخته شده و تد و رابین برای هم! اصلاً نباید تصور کنیم که این دو زوج دوباره جدا شوند اما تخیل ما که نامحدود است. به قبل از شکل‌گیری روابط این دو بپردازیم. مثلاً تد و ریچل را با هم آشنا کنیم، مدتی بگذرد اما هر دو به این نتیجه برسند که عشق حقیقی‌شان شخص دیگری است. درواقع در لابه‌لای داستان دو سریال این تقابل را نمایش دهیم. جذای نمی‌شود؟ شاید مخالفت کنید اما خب من دوست دارم چنین چیزی را ببینم، همیشه دوست دارم یکی دو شخصیت از فرندز را با یکی دو شخصیت از آشنایی با مادر ترکیب کنم. مثلاً همکاری جویی و بارنی میتواند دیوانه‌کننده و درعین‌حال فوق‌العاده باشد. اما چه کنیم که مدت‌ها گذشته و دیگر تصورکردن آن هم ممکن نیست.

امیدوارم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. شما دیگر چه فانتزی در ذهن خود دارید؟ بیایید با هم فیلم بسازیم و هر فانتزی نامحدودی که در خیالمان می‌گذرد را بیان کنیم. حتماً نظرات خود را با ما در میان بگذارید و درباره این آثار و این فانتزی‌های جذاب خیال گفتگو کنید. شما اگر قرار بود یک انیمیشن را تبدیل به لایواکشن کنید کدام انیمیشن را انتخاب می‌کردید؟ اگر قرار بود یک بازی را تبدیل به فیلم کنید چطور؟ یا یک شخصیت را از یک فیلم درآورده و آن را تبدیل به فیلمی مستقل کنید کدام کاراکتر مدنظرتان بود؟ حتماً به ما بگویید!

درباره نویسنــده
نویسنده
شیدا کامیابی
نظرات کاربـــران
1 دیدگاه ثبت شده
علی
مهمان
همشون خیلی جذاب میشن! یا مثلاً یه فیلم خیلی خوب از بازی A Way Out ساخته بشه خیلی داستان خفن و باحالی داشت. برای سیتکام هم من خیلی دوست دارم تقابل جویی فرندز و شلدون بیگ بنگ رو ببینم. بنظرم شلدون روانی میشه از دست کارای جویی ..)))))
ثبت دیدگاه

محصولات جدید

جستجو کنید ...

تبلیغات